خوش به حال مافیایی که دریک شب هم دکتر او را نجات میدهد و هم جراح
به گزارش گلونی روابط شهر به گونهای نیست که شهروندان سرکار خودشان باشند و مافیا هم کار خودش را انجام دهد.
یعنی اینطور نیست که شهروند در موعد مقرر سرکار برود و مالیات و عوارضش را بپردازد.
از آن طرف هم مافیا تمام پولها را بردارد و در جیب خودش بریزد.
بلکه بعضی مواقع این دو کارهایی خلاف اهداف یکدیگر انجام میدهند و به اصطلاح چوب لای چرخ کار هم میکنند.
یکسری از نقشها درست مقابل هم قرار دارند که معرفی میکنیم.
دکتر: از گروه شهروندان. دکتر خوب و دلسوزی که به سوگند بقراط وفادار است.
آنقدر از خودگذشته است که در طول بازی فقط یکبار میتواند خودش را نجات دهد.
اهل زیرمیزی گرفتن از مافیا نیست.
بدون ویزیت هرشب یک نفر را از تیرمافیا نجات میدهد.
دکتر آنقدر محبوب شهر است که اگر به اشتباه مافیا را نجات دهد کسی او را از شهر بیرون نمیکند چون تنها گرداننده خبر دارد که او چهکار کرده است.
نکته قابل توجه اینکه اگر تکتیرانداز یکی از مافیا را مورد هدف قرار دهد و دکتر هم همان شخص را نجات دهد، مافیا در بازی میماند و شهر دچار اشتباه پزشکی میشود.
جراح: از گروه مافیا. پزشکی که سقراط و بقراط را باهم اشتباه میگیرد.
از شهروندان و مافیا زیرمیزی میگیرد و به علت اشتباهات زیاد در عمل جراحی، به زیرزمین رفته و درآنجا پنهانی گلوله را از بدن تبهکاران جدا میکند.
او با مافیا چشم باز میکند و یک نفر از آنها را با ابزار غیرقانونیاش نجات میدهد.
او هم تنها یکبار میتواند خودش را نجات دهد.
البته نه بهخاطر جانفشانی. بهخاطر اینکه بخواهد خودش را بیش از یکبار جراحی کند، رئیس مافیا کارش را میسازد.
در حقیقت او جرات این کار را ندارد.
در نهایت خوش به حال مافیایی که دریک شب هم دکتر او را نجات میدهد و هم جراح.
پایان پیام
نویسنده: سارا ملاعباسی
ایرانیها چه دغدغههایی دارند؟
اینجا را ببینید