شکارگاه عجیب داستانی درباره یک قالی که با همه فرق داشت
به گزارش گلونی فرشها همیشه پر از داستان و خاطرهاند.
فرش که میگویم یعنی آنها که رد انگشتهای دختران قالیباف را بر تار و پود خود دارند.
ماشینی اسمش روی خودش است. از ماشین که نمیشود انتظار شعر خواندن پشت دار قالی و بافتن داشت.
بعضی فرشها انگار داستان میخوانند.
قصه دارند و شاید وقتی همه خوابیم سوارکاران و حیواناتش از دل قالی بیرون میآیند و به سمت دشتی سبز روانه میشوند.
شاید دنیایی دیگر دور از چشم ما انسانها دارند.
این فرشها وقتی تازه داشتند متولد میشدند چشمشان به چهره دختران قالیبافی افتاد که داشتند میخواندند: «یک گره پیش…
دوگره ساده ببافی…
سه گره زیر…
سه گره ساده ببافی…»
شکارگاه عجیب داستانی درباره یک قالی که با همه فرق داشت
داستان ما هم دربا یک قالی است اما متفاوتتر از بقیه
کتاب شکارگاه عجیب قصه قالی و قالیباف است.
قصه شکارگاهی که به دستور پادشاه بافته شد اما…
این کتاب تصویری، پر از رنگ و طرح و زیبایی است و برای بچههای گروه سنی ب و بزرگترهایی است که هنوز هم چشمشان پی نقشهای فرش میرود و ذهنشان داستانش را میسازد.
آنقدر غرق داستان و قالی میشوند که یادشان میرود مدتهاست بزرگ شدهاند و توی دنیای آدمبزرگها از این کارها اصلاً منطقی نیست.
این کتاب برنده پنج نشان لاکپشت پرنده شده است و همچنین برگزیده کارگاه کتابهای تصویری سپیدار در سال ۱۳۹۶.
مقدمه نویسنده شکارگاه عجیب، خانم سمیرا آرامی، در ابتدای کتاب، جالب است: «خانه مامان ناهید فرش شکارگاه داشت.
همیشه از فرش شکارگاهش میترسیدم.
در را که باز میکردم طوری وارد خانه میشدم که پاهایم توی دهان شیر و پلنگ نرود و خورده نشوم.
دلم میخواست چنگ بیندازم و سط فرش و تیر و کمان شکارچی را بچرخانم سمت آسمانی که پرنده ندارد!
مامان ناهید دیگر فرش شکارگاه ندارد، اما من داستانی دارم که تمام بچهآهوهای فرش را از دست شکارچیان نجات داده است.»
تصویرگر این کتاب زیبا خانم معصومه صحبتی است و انتشارات نردبان آن را به چاپ رسانده است.
پایان پیام
نویسنده: راضیه حسینی