تاریخ معاصر آرژانتین را بدون مارادونا نمیتوان نوشت
به گزارش گلونی اسطورهها نمیمیرند، درحالی که جهان انسانی با مرگ گره خورده است.
در این میان تکلیف انسانهایی که به مثابه اسطوره در تاریخ درآمدهاند، متفاوت است.
آنها تا زمانی که در باور مردم اسطوره باشند، نمیمیرند.
دیگو مارادونا چندروز پیش درگذشت و جهان فوتبال را سیاهپوش کرد، اما بیگمان اسطوره او همواره در یاد مردم آرژانتین زنده است، زیرا هنوز هم آرژانتینیها باور دارند که گل مارادونا به انگلستان در جام جهانی ۱۹۸۶، دست خدا بود!
اختلاف آرژانتین و انگلستان بر سر جزایر فالکلند که با برتری قوای نظامی دولت مارگارت تاچر و تسلط انگلستان پایان یافته بود، برای مردم آرژانتین زخم دردناکی بود.
آنان منتظر بودند تا به مثابه شعر حافظ دستی از غیب برون آرد و کاری بکند.
میدان فوتبال آن آوردگاهی بود که آرژانتینیها انتظارش را میکشیدند، مارادونا گل برتری را با دست زد و آرژانتین، انگلستان را حذف کرد.
کاری که هزاران سرباز نتوانسته بودند انجام دهند، فوتبال برای مردم آن کشور انجام داد!
در آن سال بچههای زیادی در آرژانتین بدنیا آمدند که والدینشان نام دیگو را بر آنها گذاشتند تا مارادونا را از قامت انسانی به ساحت جاودانگی برگشند.
تاریخ معاصر آرژانتین
تاریخ مردم آرژانتین را بدون فوتبال، بدون ماردونا، نمیتوان نوشت.
تاریخ معاصر جهان از زمانی که پدیدهای به نام فوتبال ظهور کرده است، رنگ و بوی دیگری دارد، بهویژه در حوزه تاریخ مردم.
بعد از پیروزی سلطنتطلبان در جنگ داخلی اسپانیا، ژنرال فرانکو که طرفدار رئال مادرید بود، به هیچروی پیروزی بارسلونا را بر نمیتابید و به اجبار هم که شده بود، این رئال بود که باید برای خشنودی دیکتاتور برنده از میدان خارج میشد.
ژنرال فرانکو مرد اما نفرتی که بهجا گذاشته بود زنده ماند.
در دهه ۹۰ میلادی سربابی رابسون فقید که سرمربی بارسلونا بود، در وصف احساسات جدایی طلبانه کاتالانها گفته بود: کاتالونیا یک کشور است و تیم بارسلونا ارتش آن.
حتما به یاد دارید که در همان سالها تیم ملی اسپانیا بازیکنی داشت به نام خوزه اچبریا.
بازیکنی که در تیم اتلتیک بیلبائو متعلق به دیگر ایالت جدایی طلب اسپانیا، یعنی باسک بازی میکرد.
همه میدانستند دعوت او به تیم ملی یک دستور از مقامات سیاسی ست نه فوتبالی، تا بوسیله آن مردم باسک خود را جزیی از اسپانیا بدانند.
تاریخ جهان جنگهای بسیاری به خود دیده است و کشتهشگان بسیار، اما به لطف فوتبال که به قول رنوس میشل، جنگ است، تاریخ معاصر یاد گرفته است برخی اختلافات میان مردمان و کشورها را با هزینه بسیار کمتر در حوزه فوتبال حل و فصل کند!
در جام جهانی روسیه، یکی از جنجالیترین بازیها، بازی سوئیس و صربستان بود، بازی را سوئیس برد و دو بازیکنی که برای سوئیس گل زدند، جنجال اصلی را برپا کردند.
گرانیت ژاکا و ژردان شقیری، دو آلبانی تباری که خانوادههایشان از دست نسل کشی صربها در دوران یوگسلاوی سابق فرار کرده بودند، اینک با گلزنی خود، نماد عقابهای بالکان را روبروی دوربینها به نمایش گذاشتند.
این تاریخ بود که بهوسیله فوتبال انتقام میگرفت!
پیوند تاریخ و فوتبال همیشه به تلطبف جنگها ختم نمیشود، گاهی پرچم صلح را برافراشته میکند.
پیش از جام جهانی ۲۰۰۶، تیم ملی برزیل که در آنزمان شانس اول قهرمانی در جام جهانی بود، برای دیدار دوستانهای به هائیتی سفر کرد.
دولت هائیتی اعلام کرده بود تماشاگران بجای خرید بلیط، اسلحههای غیرقانونی خود را تحویل دهند تا با هنر فوتبال و عشق مردم به آن، صلحی حتی نیمبند در آن سرزمین برقرار کنند.
دیگو مارادونا برترین بازیکن تاریخ باشد یا نباشد، فرقی نمیکند، او بخش مهمی از تاریخ مردم آرژانتین را نوشته است.
آرام بگیر دیگوی دوست داشتنی، اسطورهها هرگز نمیمیرند.
پایام پیام
نویسنده: امید غیاثی