گازکشی در ایران اشتباه بود
مدیر عامل سابق شرکت پالایش و پخش فرآورده های نفتی در گفت و گو با «ایران» از لزوم تنظیم و اجرای برنامه جامع انرژی میگوید.
به گزارش گلونی از ایران آنلاین، این روزها، گنبد آلودگی روی شهرها و تنگی نفسها، مجدداً یک بحث قدیمی را تازه کرده؛ اینکه چرا هر سال شرایط بدتر میشود و چطور میتوان از آن خلاص شد؟
کارشناسان میگویند این آلودگی هوا که با وارونگی دما در زمستانها اوج میگیرد؛ مانند علائم ثانویه یک بیمار است.
مانند بیماری که به خاطر فشار خون به دکتر مراجعه میکند و در آزمایشهایش بیماری کلیوی شناسایی میشود.
اما بیماری اصلی کشور که خود را در قالب آلودگی هوا نمایان میکند، چیست؟
برخی توزیع مازوت را مقصر میدانند اما علت این بحران عمیقتر است و توزیع مازوت نیز نتیجه آن است.
عباس کاظمی که در دورهای، هم مدیرعامل شرکت بهینهسازی مصرف سوخت بود و هم مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش، بالا بودن شدت مصرف انرژی را عامل این بحران میداند که بهخاطر نبود یک برنامهریزی جامع انرژی اتفاق افتاده است.
برنامهای که در آن شدت مصرف انرژی روند کاهشی داشته باشد.
اما دنیا در حال حرکت به این سمت است و مطالعات آژانس بینالمللی انرژی نشان میدهد که بین سالهای ۱۹۹۰ و ۲۰۱۸ کشورهای توسعه یافته از جمله چین توانستهاند نزدیک به ۷۰ درصد شدت مصرف انرژی خود را کاهش دهند.
شدت انرژی بالا بیانگر قیمت یا هزینه بالای تبدیل انرژی به تولید ناخالص داخلی است و این رقم مدام در ایران در حال افزایش است.
به اعتقاد کاظمی اگر به درستی با این مسأله برخورد نکنیم احتمالاً بزودی نه تنها باید گاز طبیعی بلکه مازوت وارد کنیم و این برای سومین تولیدکننده گاز جهان بخوبی نشاندهنده اوج بحران است.
آخرین ترازنامه هیدروکربوری کشور، مربوط به سال ۹۵ است و اطلاعات دقیق و به روزی از میزان شدت مصرف انرژی ایران در دسترس نیست اما کارشناسان از یک جهش در سطح مصرف انرژی کشور طی همین ۵ سال خبر میدهند.
کاظمی در این باره میگوید: شدت انرژی ژاپن ۹۰ است و ایران ۹۰۰ و این مسأله نشاندهنده مصرف ۱۰ برابری انرژی برای تولید یک محصول و گرمایش در ایران به نسبت ژاپن است.
این یک بحران جدی است.
گازکشی در ایران اشتباه بود
درحالی که دنیا برای سالهای ۲۰۳۰ و ۲۰۵۰ برنامه کاهش تولید کربن دارد، ما به دنبال آن هستیم که چطور میتوان گاز را جایگزین مازوت کرد و در هر شرایطی به تقاضای افسارگسیخته برای سوختهای فسیلی پاسخ داد.
مدیریت غلط و نبود یک برنامه جامع انرژی که همه به آن پایبند و در اجرا متحد باشند، این شرایط را رقم زده است.
او با اشاره به نقش سازمان حفاظت محیط زیست برای تدوین این برنامه جامع کربنزدایی میگوید: سازمان حفاظت محیط زیست به جای انتقاد باید به نگارش یک برنامه جامع بپردازد.
سالهاست که فعالیتهای ما عملیاتی بوده و برنامهریزی درستی انجام ندادهایم.
تنها به شکل یک پیمانکار به فکر توسعه و توزیع منابع بودهایم اما دقیقاً مشخص نکردهایم که میخواهیم به کجا برسیم و برای کشور از نظر بهینهسازی مصرف انرژی چه برنامهای داریم.
آلودگی از کجاست؟
اما فقط مسأله شدت مصرف انرژی نیست که این روزها بحران آلودگی هوا را تقویت کرده است.
مدیرعامل سابق شرکت ملی پالایش و پخش معتقد است که نوع توسعه کشور نیز در شکلگیری بحران بیتأثیر نبوده، اینکه تمدنها را به جای توسعه در کنار آبها به داخل کشور سوق دادهایم و کلانشهرهای ایران از نوع شهرهای ساحلی نیستند.
او در این خصوص توضیح میدهد: مصرف زیاد سوخت در زمستانهای ایران و نوع توسعه شهرها و روستاها شرایطی را رقم زده که اگر از امروز فقط گاز مصرف کنیم و بنزین یورو ۴ نیز توزیع کنیم، بازهم این اتفاق خواهد افتاد.
هر سال شاهد این مسأله هستیم که با وارونگی دما بحران رخ میدهد.
چراکه کلانشهرهایی را ساختهایم که در مجاورت آبها نیستند.
اغلب تمدنها کنار دریاست و بین ۶۰ تا ۷۰ درصد شهرهای جهان کنار آبها شکل گرفته است.
اما در ایران عمدتاً کلانشهرهای پرجمعیت، صنعتی و پرمصرف و غیرساحلی هستند و شدت مصرف انرژی نیز بشدت بالاست.
گازکشی در ایران اشتباه بود
این کارشناس انرژی ادامه میدهد: وقتی با وارونگی دما، حرکت هوا صفر میشود و کربن در مجاورت سطح زمین حبس میشود، آلودگی شکل میگیرد.
شاید تهران بزرگترین شهر غیربندری دنیا باشد و به همین خاطر وقوع بحران آلودگی در این کلانشهر تنها در صورت مدیریت جمعیت و کاهش شدت مصرف انرژی امکانپذیر است. باید رشد جمعیت شهرهای بزرگ را در ایران مدیریت کرد.
حمل و نقل برقی را توسعه داد و حتی بهتر بود که به جای تأمین انرژی شهرها با سوخت، سهم بیشتری به برق داده میشد.
راه کاهش شدت مصرف انرژی
۷۰ میلیون لیتر بنزین، ۸۲۵ میلیون متر مکعب گاز و بیش از ۱۰۰ میلیون لیتر نفت گاز و بسیاری از فرآوردههای نفتی دیگر روزانه در ایران دود میشود و مجموع این سوختهای فسیلی، کربنی را وارد هوا میکند که در زمان وارونگی دما آلودگی را تشدید میکند.
کارشناسان میگویند که باید در تمام این بخشها کاهش شدت مصرف رقم بخورد تا بحران آلودگی هوا و این رشد افسارگسیخته مصرف که بزودی ایران را واردکننده انرژی میکند، مدیریت شود.
کاظمی توضیح میدهد: مصارف سوخت در کشور خیلی بالاست.
نه بهینهسازی اتفاق میافتد و نه به میزان کافی تجدیدپذیرها توسعه یافتهاند. به جای توسعه تجدیدپذیرها، ارتقای راندمان موتورخانهها، بهکارگیری بخاریهای راندمان بالا و افزایش بهرهوری در کارخانهها و نیروگاهها، فقط به این فکر هستیم که چطور میتوان با سوخت فسیلی یارانهای پاسخ تقاضا را داد.
حمل و نقل برقی ریلی بویژه متروهای درون شهری را به اندازه کافی توسعه ندادهایم و مبحث ۱۹ مقررات ملی ساختمان را هم به درستی اجرایی نمیکنیم.
نتیجه این میشود که هیچ کس به فکر حل صورت مسأله نیست.
او ادامه میدهد: در این زمینه نقش دولت خیلی مهم است.
اما تمام حاکمیت باید متحد باشد و تلویزیون باید روی این مسأله تمرکز بیشتری داشته باشد.
به جای آنکه هر بار با شکلگیری بحران به فکر نمایش آن باشیم باید جامعه را با واقعیت ماجرا رو به رو با برنامه اصلاحی همراه کنیم.
باید اجرای یک برنامه کاهش شدت مصرف انرژی مطالبه مردم شود.
کاظمی بیان میکند: تمام مجموعه باید یک برنامه داشته باشند و بگویند که سال به سال میخواهیم یک سری اقدامات معین را برای کاهش شدت مصرف انرژی انجام دهیم و به میزان مشخصی انتشار کربن را کاهش دهیم.
گازکشی در ایران اشتباه بود
طرحها مشخص باشد و حتی تا آموزش و پرورش نیز تبیین آنها را به عنوان یک وظیفه ملی تدریس کند و به مردم صادقانه گفته شود که اگر در اجرای این اقدامات همکاری لازم صورت نگیرد دقیقاً چه آسیبهایی به خودشان وارد میشود.
مردم باید بدانند که نتیجه سوخت ارزان افزایش تورم به سبب کاهش کارایی دولت است.
البته مسئولان نیز باید با برنامه اصلاحی دقیقی جلو بروند و هدف از اصلاح قیمتها درآمدزایی نباشد.
برنامه باید هر فصل ارزیابی و انحرافات آن اصلاح شود، نه آنکه مانند برنامههای توسعه ۵ ساله باشد.
سهم مدیریت بحرانزا
بحران انرژی ریشهای نیم قرنی دارد.
از روزی که یارانه به انرژی داده شد، این بحران شکل گرفت و امروز در سرحد خودش است.
کاظمی میگوید: نقطه آغاز بحران انرژی ایران که احتمالاً بزودی یکی از بزرگترین تولیدکنندگان انرژی جهان را واردکننده سوخت میکند، مربوط به دهه ۵۰ است.
در آن دهه هم خاموشیهای عجیب غریبی داشتیم و حالا هم مدام نگران تأمین برق و گازو فرآوردهایم.
چراکه برنامهای نداریم و نمیدانیم کجا میخواهیم باشیم.
مدیریت در شکلگیری این بحران تاثیر داشته و تحریم هم بحران را بیشتر کرده است.
اما مشکل ما نبود برنامه است.
گازکشی در ایران اشتباه بود
دنیا در حال برنامهریزی برای ۲۰۳۰ و ۲۰۵۰ است اما ما حتی برای ۵ سال آینده برنامه استراژیک نداریم و مدام به فکر افزایش مصرف هستیم.
گاز را به مناطق گرمسیری و روستاهایی بردهایم که ممکن است در ۱۰ سال آینده خالی از سکنه شوند.
همه دنیا این کار را میتوانند انجام دهند اما نمیکنند.
در ایران این مسأله مطرح نیست که به چه قیمتی برخی کارها انجام شود.
گاهی یک شبکه محلی تأمین سوخت بهتر از نوع کلان آن است.
لذا پیش از هرچیز به برنامه و اجرای دقیق آن برای مدیریت مصرف و کاهش شدت انرژی نیاز داریم.
در برخی از مواقع نیاز است که به جای توسعه پالایشگاهها حمل و نقل ریلی را توسعه دهیم و نیروگاههایی را حتی تعطیل کنیم.
باید با دید کلان، از دریچه منافع کلان مردم و کشور به مسأله نگاه کرد.
پایان پیام