تجمع پرستاران علیه مسئولان و کرونا
به گزارش گلونی پرستاران بیمارستان میلاد باز هم تجمع کردند.
آنها میگویند ماههاست که حق کرونا نمیگیرند و سالهاست که کارانهشان ثابت مانده است.
این خبر بهانهای شد تا در قالب یک یادداشت به اوضاع اشتغال در کشور بپردازیم.
در کشور ما تا اتفاقی نیافتد، اتفاقی نمیافتد.
برای درک بهتر این جمله کافی است آتشنشانها را مثال بزنیم.
آتشنشانهایی که سالها برای گرفتن حق سختی کار تلاش کردند اما قانون اشتغال در ایران شغل آتشنشانی را شامل مشاغل سخت قلمداد نمیکرد تا اینکه حادثه تلخ و ناگوار پلاسکو روی داد.
تجمع پرستاران علیه مسئولان و کرونا
پس از پلاسکو آتشنشانها ناگهان عزیز شدند و حق سختی کار آنها نیز تصویب شد.
اما چرا باید حتما اتفاقی بیافتد تا اتفاقی بیافتد؟
حالا در ماجرای کادر فداکار درمان نیز داستان در حال تکرار است.
حتما باید یک فاجعه رخ بدهد تا پرستاران مظلوم، عزیز بشوند و به آنها بها داده شود.
حتما باید اشک مردم در بیاید تا حقوق پرستاران واریز شود.
حتما باید در حوزه درمان کشور یک تراژدی رقم بخورد و حکومت با یک تنش بزرگ روبهرو شود تا مسئولان یادشان بیافتد در این مملکت پرستاری هم وجود دارد.
اما اجازه بدهید از بحث پرستاران عبور کنیم.
باز پرستاران و آتشنشانان و برخی مشاغل دیگر یک اپسیلون شانس دارند که با فدا شدن همکارانشان، مسئولان صدای آنها را بشوند.
شاغلان بیصدای دیگر چه کنند که اگر ده شبانه روز هم تجمع کنند حتا رسانهها یک عکس هم از آنها منتشر نمیکنند؟
متأسفانه در کشور ما خیلی از مشاغل به دلیل کوچک بودن، کمجمعیت بودن، نبودن انسجام سازمانی و… هرگز شانس جلب توجه هم ندارند.
مثلا مشاغلی مانند نگهبانی که اگر هزار بار هم حقشان پایمال شود و صدها نگهبان هم در حین انجام کار فوت کنند، باز هم حرفشان را هیچکس نمیشنود.
این ساختار معیوب اشتغال در ایران است که باید اصلاح شود.
در غیر این صورت مسئولان مربوطه باید هر روز خودشان را برای تجمعات این چنینی آماده کنند.
چه ایرادی دارد حق افراد را قبل از اینکه کار به تجمع برسد بدهیم؟
حتما باید اتفاقی بیافتد تا اتفاقی بیافتد؟
پایان پیام
نویسنده: محسن فراهانی