فعالیت های معیشتی مردم در کوهستان
به گزارش گلونی دکتر هنریک مجنونیان در کتاب «حفاظت محیط زیست کوهستان» نوشته است:
اکوسیستمهای کوهستانی، سرزمینهای حاشیهای (margiral land) محسوب میشوند، یعنی سرزمینهایی که به علت وجود برخی از موانع طبیعی امکان کشت و زرع متمرکز در آنها مقدور نیست.
فعالیت های معیشتی مردم
دامنههای شیبدار، صخرهای و سرمای زیاد از عوامل محدودکننده فعالیتهای کشاورزی بهشمار میروند.
ولی این محدودیتها در شکلگیری برخی از فعالیتهای معیشتی مانعی ایجاد نکرده است.
جوامع انسانی با اتخاذ مکانیسمهای سازگاری ویژهای ضمن چیرگی بر این موانع در پارهای موارد حتی برخی از این محدودیتها را به سود خود نیز تغییر دادهاند.
سیستم دامداری کوچرو سنتی که در بیشتر نقاط دنیا وجود دارد، بر اساس تاکتیک گریز از موانع و استفاده از مناطق مکمل شکل گرفته است.
بنیانهای این شیوه زیستی بسیار کهن را که در ایران به صورت زندگی ایلات و عشایر تجلی یافته است، دو اکوسیستم شکننده و حاشیهای کوهستان و بیابان یعنی دو چهره مسلط کشور تشکیل میدهند.
اتخاذ این شیوه زیستی که در زمان خود نمونهای از هوشمندی انسان در برخوردبا موانع و محدودیتها بوده است، به خوبی تاکتیک گریز از موانع و استفاده در برخورد با موانع و محدودیتها بوده است، به خوبی تاکتیک گریز از موانع و استفاده از مناطق مکمل را نشان میدهد.
بدین ترتیب، زمانی که موانع و محدودیتهای کوهستان (سرما – برف) شروع میشود، دامداران به سوی مناطق گرمسیر بیابانی که آب و هوای مساعدی دارد، روی میآورند و زمانی که محدودیتها در مناطق بیابانی (خشکی – گرما) شروع میشود، به سوی ارتفاعات که شرایط زیستی بهتری دارند، کوچ میکنند.
فعالیت های معیشتی مردم
این نوع کوچ عمودی از مراتع کوهستانی (ییلاق) به مراتع دشتی (قشلاق) نظام دامداری کوچرو را در بسیاری از سرزمینها بهعنوان یکی از کهنترین شیوههای زیستی جوامع انسانی تشکیل داده که تداوم خود را تا به امروز نیز حفظ کرده است.
رمز موفقیت این اجتماعات در فایق آمدن بر دشواریهای زیستی اکوسیستمهای حاشیهای، استفاده توأم از دو یا چند ناحیه مکمل است، به طوری که محدودیتها و موانع هر یک از آنها محدودیتها و موانع دیگری را خنثی کرده و هر ناحیه مکمل ناحیه دیگر باشد.
ولی لازمه تداوم این نوع شیوه معیشتی در سرزمینهای حاشیهای به ویژه اکوسیستمهای کوهستانی درک آسیبپذیری آنهاست. وجه اشتراک همه این سرزمینها بیثباتی سرشتی آنهاست.
در حال حاضر فشار جمعیت، دام و دگرگونی روشهای کاربری اراضی، تمام سرزمینهای حاشیهای جهان را در خطر تهدید قرار داده است.
یکی از عمدهترین مشکلات این سرزمینها بهویژه اکوسیستمهای کوهستانی اتکای جمعیت عظیمی از مردم جهان به این سرزمینها از نظر تامین سوخت و انرژی است.
۰.۹ ساکنان فقیرترین کشورهای جهان هنوز به هیمه و هیزم به عنوان سوخت اصلی خود متکیاند و دستکم نیمی از درختانی که در جهان قطع میشوند، بهعنوان سوخت مورد استفاده قرار میگیرند.
به دلیل فشار بیش از حد انسان در استفاده بیرویه از این سرزمینهای حاشیهای و توان ترمیمپذیری ضعیف آنها این اکوسیستمها امروزه در معرض تهدید جدی قرار دارند.
به همین دلیل با تخریب اکوسیستمهای کوهستانی امکان تداوم شیوه دامداری کوچرو قابل تضمین نیست. زیرا این جوامع رابطه موزون و هماهنگ خود را با طبیعت از دست دادهاند.
جوامع کوچرو دارای ویژگیهای فرهنگی ویژهای هستند و مکانیسمهای سازگاری آنها با موانع طبیعت، کاردانی آنها در بهرهبرداری از این موانع و دستاوردهای تجربی آنها در رابطه با طبیعت بسیار ارزشمند است.
این جوامع دارای تجربه غنی از کاربری گیاهی (غذایی، علوفه یا دارویی) کاربری اراضی (تراسبندی و شیبشکنی) بوده و در تحولات فنون متفاوت استاده از زمین به ویژه در اراضی شیبدار و خاکهای فرسایشیافته، سهم زیادی داشتهاند.
ساختار اجتماعی و فرهنگ ویژه این اجتماعات متحرک در حال فروپاشی است و پویایی درونی آنها با گسترش فعالیتهای نوین اقتصادی، تغییر در الگوهای زمینداری، تحدید حدود قلمرو زیستی و چیرگی زندگی شهرنشینی، رو به افول است و اغلب نیز با یکجانشینی در جوامع غالب تحلیل میروند.
یکنواختسازی فرهنگی برای حفظ تنوع زیستی که بعد چهارم آن تنوع فرهنگی است، ضایعهای دردناک بهشمار میرود.
در نیم قرن اخیر نفوذ و گسترش نوآوریهای فنی در شیوههای زیستی ایلات و عشایر دگرگونیهای زیادی به وجود آورده است و این اجتماعات توازن و هماهنگی خود را با طبیعت از دست داده و در این فرآیند مراتع کوهستانی روز به روز فقیرتر گشته و از جوامع ایلات و عشایر تهی شدهاند.
بدین ترتیب نظام مدیریت و قواعد تجربی این اجتماعات در اداره مراتع که طی قرون متمادی در نهایت ظرافت به دست آمده بود، با دخالتهای دستاوردهای تکنولوژی دستخوش تغییر شده است و اغلب بهرهبرداریهای بیرویه و نامناسب جایگزین نظام مدیریت موزون گذشته شدهاند.
شیوههای کاربری سنتی از اراضی، بهویژه در مناطق کوهستانی از نظر بومشناختی قابل دفاع است و اساسا با حفاظت محیط زیست تعارضی ندارند.
به همین دلیل حفظ این اجتماعات با شرایط فرهنگی ویژه خود، بهخصوص از لحاظ رابطه موزون با طبیعت، مورد حمایت سازمانهای غیردولتی و غیرانتفاعی جهانی است و در نظام مدیریت ذخیرهگاههای زیستکره نیز موجودیت آنها تضمین شده است.
علاوه بر این به دلیل اهمیت گوناگونی فرهنگی در چارچوب تنوع زیستی، وجود این نوع اجتماعات در پارهای از مناطق به پشتوانه نیرومندی برای حفاظت تبدیل شده است.
پایان پیام