روستای مچاهیل بندر مقام آب ندارد
آب هست ولی کم هست! همه این جمله را که مدتهاست شبیه یک شعار تکراری بر در و دیوار شهرها خودنمایی میکند، دیده و شنیدهایم.
به گزارش گلونی همه ما در سالهای تحصیل در میانه کتابهای جغرافیا آموختهایم که ایران کشوری نیمه خشک و بیابانی است.
خواندهایم که باید در گذر از روزمرگی گوشه چشمی به صرفه جویی داشته باشیم و از یاد نبریم در همین مرزها که برخی از ما استخرهایمان را با آب آشامیدنی پر میکنیم، هستند مردمی که آب کافی و سالم حتی برای نوشیدن ندارند.
در این سالها به جای احیای قناتها و لغو اجازه استفاده از چاههای عمیق، مدام سد ساختهایم و به خودمان قبولاندهایم که داریم برای خودمان و نسلهای بعد آب خیره میکنیم.
در حالی که همزمان در بخش کشاورزی و صنعت با انتخاب محصولات اشتباه، همه آب ذخیره در دل زمین را هم با دست و دلبازی بیهوده، هدر دادهایم.
خیلیها میگویند جنگهای آینده جهان بر سر آب خواهد بود.
احتمالا درست میگویند.
تا بوده آب و حیات در کنار هم بر روی زمین معنا یافتهاند.
ویدیوهای دیگر در نماشای گلونی
روستای مچاهیل بندر مقام آب ندارد
مشکل اینجاست که در طول تاریخ، طی سالهای خشک مردم سالهای پربار و مساعد را از ياد میبرده اند و در سالهای بعد، وقتی باران به فراوانی میباريد، خشکسالی را.
تا حواسمان همه جوره به زمین و آب و هوا باشد.
تا وقتی خبر تغییر اقلیم، پشتمان را نلرزاند.
تا وقتی در مرور خبرها چیزی برای دلخوش شدن به آینده زمین به چشممان نیاید.
تا وقتی در کنار زندان و ترور و مرگ، خشکسالی، مرگ پرندگان مهاجر، آتشسوزی جنگلها و تخریب محیط زیست، تیتر درشت اخبار است.
در این فلات غم و خشکسال و دروغ ماندگار خواهد بود.
اگر میخواهیم بیش از این روزگارمان گرفتار فلاکت کم آبی نباشد، باید شیوه نگاه و مدیریت منابع آبی کشور را اصلاح کنیم.
باید حواسمان باشد میان فضای سبز یک شهر بیابانی، حق نداریم، گیاهی که مربوط به منطقه بارانی است بکاریم.
چرا باید جالیزهای خراسان و سیستان پر از هندوانه صادراتی باشد، وقتی سود و آب بری کشت گیاه دارویی و امکان صادراتش بسیار بیشتر است؟
چه دلیلی دارد وقتی دانش امکانسنجی کافی نداریم برای گرفتن بودجه عمرنای و خودنمایی مدیریتی، ولو با غرق کردن یا از بین بردن جنگلهای دیرسال بلوط «سد» بسازیم؟
پایان پیام