فیلترینگ توئیتر یا اسکورت امنیتی مسئولان؟
به گزارش گلونی شبکههای اجتماعی که در ایران معمولا به عنوان منبع فساد و بیبندوباری قلمداد میشوند در بسیاری از مواقع به طرز شگفتآوری به کمک مردم کف جامعه میآیند و اتفاقات را جور دیگری که به نفع جامعه است رقم میزنند.
به مثال زیر توجه کنید تا بیشتر در مورد فواید این منابع بیبندوباری صحبت کنیم.
مهدی جلیلی، روزنامهنگار، در توئیتر خود عکسی را منتشر کرد و نوشت:
امیلی امرایی یک شهروند است. توییت میکند و مطالبه خود را با منشن کردن دکتر جوادی یگانه معاون شهردار تهران، مطرح میکند.
دکتر جوادی پاسخش را با فاصله کوتاهی در توییتر میدهد.
این امکانی است که شبکههای اجتماعی برای حکمرانی بهتر و شهروندی موثرتر در اختیار ما قرار میدهند.
اگر ببینیم pic.twitter.com/p4pXmZXvjw— مهدی جلیلی (@arghanon) February 25, 2021
فیلترینگ توئیتر
این فقط یک نمونه از خدماتی است که شبکههای اجتماعی میتوانند در اختیار مردمی قرار دهند که هیچ ارتباطی با مسئولان و تصمیمگیران مملکت ندارند.
پیش از شبکههای اجتماعی اگر یک بقال ساده که در انتهای یک کوچه بنبست در شهرستانی دور از تهران یک مغازه ساده داشت و میخواست وزیر مملکت را ببیند چه کار میتوانست انجام بدهد؟ اصلا مگر ممکن بود؟
باید با هزار مشقت و سختی به پایتخت سفر میکرد بعد روزهای طولانی بر سر راه مسئول مورد نظرش مینشست تا بالاخره او را ببیند.
تازه وقتی میخواست به سوی او بدود تا با او درد دل کند، ناگهان هفت مرد هیکلی از هفت جهت میریختند سرش و به جرم سوءقصد به جان مسئول مورد نظر، او را قپانی میبردند.
حالا اما کافی است دو سه بار حرفت را در توئیتر بنویسی و مسئول مورد نظر را تگ کنی. به احتمال زیاد مسئول مورد نظر حرف شما را میخواند و ممکن است حتا پاسخ شما را نیز بدهد.
بسیاری از مسئولان هم از این قضیه استقبال میکنند و اینکه میتوانند خیلی ساده و راحت، بدون واسطه با مردم کف جامعه ارتباط بگیرند، برایشان جذاب و مطلوب است.
اما میدانید نکته خندهدار ماجرا کجاست؟ این است که چنین بستر فوقالعادهای که به نزدیکی مردم و مسئولان و در نهایت ممکن است به رفع شدن مشکلات زندگی مردم منجر شود، در کشور ما فیلتر است.
این فیلترها حکم همان هفت مرد هیکلی را دارند که میریزند بر سر ما و ما را قپانی میبرند تا حرفمان را نزنیم و مسئولان مملکت هم تصور کنند کشور گل و بلبل است.
این همان نکته خندهدار و البته دردناک ماجراست.
پایان پیام
نویسنده: محسن فراهانی