معرفی کتاب تاجر برف داستانی با اتفاقات هیجان انگیز
نامزدهای نهمین دوره اهدای نشان های طلایی و نقره ای لاک پشت پرنده
- تاجر برف
- نویسنده: سام گیتون
- تصویرگر: کریس ریدل
- مترجم: مینا قنواتی
- ناشر: پریان
- ۲۷۲ صفحه
- ۴۲۰۰۰ تومان
- گروه سنی: نوجوان
- کاربرد: لذت و سرگرمی، آشنایی با مفاهیم و ارزشهای انسانی، گسترش تخیل
به گزارش گلونی تریسا هر سهشنبه، پنجشنبه و شنبه عاشق میشد. همیشه هم عاشق یک نفر. عاشق پسری که تورهای ماهیگیری را تعمیر میکرد و لکنت زبان داشت.
فصل هفتم کتاب تاجر برف اینطور شروع میشود. تریسا دستیار یک کیمیاگر است. در هر ملاقات، پسر با صدای آرام از تریسا میپرسد با من ازدواج میکنی؟ تریسا آرام میگوید بله، هر چه زودتر بهتر.
و بعد همه چیز میرفت تا ملاقات بعدی.
پسر جوان متوجه شده بود کیمیاگرها همه چیز را تغییر میدهند حتی تصمیمهایشان. برای همین مسابقه شطرنجی ترتیب میدهد و قرار میگذارند اگر پسر برنده شد تریسا دیگر تصمیمش را عوض نکند و با او ازدواج کند. در میانه بازی تریسا احساس میکند باید رقیبش برنده شود. مهرهها میریزند و آنها دواندوان خودشان را به کلیسا میرسانند و در ساعت دو نصف شب ازدواج میکنند اما زندگی آنها… نه… نه… نه….!
شاید انتخاب این شروع برای معرفی تاجر برف آنطور که باید هیجانانگیز نیست. کتابی که روایت آن حتی یک لحظه هم از نفس نمیافتد.
پس یکبار دیگر:
قصه تاجر برف در زمانی اتفاق میافتد که کسی نمیداند برف چیست. لتی، دختر نوجوانی در غیاب پدر و مادرش مسئولیت یک مهمانخانه را به عهده دارد. پیرمرد کیمیاگری اتاقی اجاره میکند و با فنون کیمیاگری و سرد کردن آدمها و اتاقها برف درست میکند. مهمانها فکر میکنند اینها دانههای الماس است و…
نه، این هم نشد… شاید بهتر باشد این کتاب را خودتان بخوانید و از روایتی متفاوت لذت ببرید!
معرفی کتاب تاجر برف
تاجر برف از کیمیاگرها به ما میگوید. از نسلی از کیمیاگرها که به فکر تبدیل فلزات بیارزش به طلا هستند و همچنین از نسل دیگری که به طلا فکر نمیکنند بلکه میتوانند از بیارزشترین چیزها خانه بسازند و زنجیر محکومین را به گل و سبزه تبدیل کنند و زمینه آزادیشان را فراهم کنند.
تاجر برف رمانی است پر از ارزشهای ادبی با روایتی پرکشش و پر از اتفاقات هیجانانگیز و عجیبوغریب که با همراهی نوجوانانی کنشگر رقم میخورد و تصاویری که به این آسانی از ذهن پاک نمیشوند. شخصیتها آنقدر خوب پرداخته شدهاند که مخاطب باورشان میکند.
مثل پسری که روی شانههایش درخت روییده بود، مادری که تبدیل به باد شده بود و دختری که از دیگ کیمیاگری به دنیا آمده بود.
پایان پیام