مغز متفکر کمپین انتخاباتی چه میگوید؟
خاطرات آقای ظفرقندی، این قسمت: مشاوره انتخاباتی
به گزارش گلونی، چای خانم فرهودی، قائممقام شرکت را که بردم، گفت: «ظفر، در اتاق را ببند و بیا بنشین، کارت دارم.»
این یعنی سکه بخت و اقبال من که یک رویش یک انعام مختصر بود و روی دیگرش بدبختی، به هوا پرتاب شده بود و داشت چرخ میزد.
مثل سوسک نگونبختی که سعی میکند از محل برخورد محکم دمپایی با سرامیک کف آشپرخانه فرار کند گفتم: «اگر اجازه بدهید چای اتاق مدیرعامل…».
توی حرفم پرید و گفت: «ظفر، بتمرگ!» و خودش بلند شد در اتاق را بست و نشست کنارم.
گفت: «میدانی که انتخابات هیأتمدیره نزدیک است.»
گفتم: «بله، ولی من که حق رأی ندارم.»
گفت: «حالا مگر آنهایی که دارند چه گلی به سر شرکت زدهاند؟»
همیشه از اینکه مدیرعامل نشده بود شاکی بود.
گفت: «شنیدهام مغز متفکر کمپین انتخاباتی فرهودی، دختر عمویم، تو بودی که با همه بیعرضگیاش مدیرعامل شد.»
گفتم: «خانم من آدم سیاسیای نیستم. به هیچ گروه و جناحی هم وابستگی ندارم.»
گفت: «جبران میکنم ظفر!» و یک مشت تراول چپاند توی جیبم.
مغز متفکر کمپین انتخاباتی چه میگوید؟
گفتم: «چه عرض کنم؟ اولش چو بیندازید که برنامهای برای ورود به انتخابات ندارید تا همه اعضای هیأتمدیره بفهمند که شما از شیفتگان قدرت نیستید.
چند روز مانده به انتخابات، نامزدهای دیگر را سنگ روی یخ کنید و بگویید که از باب احساس مسئولیت چارهای جز ورود به عرصه انتخابات ندارید. حالا اعضای هیأتمدیره این را هم میفهمند که شما از تشنگان خدمتید.
نامزدهای دیگر علیه شما متحد خواهند شد. چند روزی همه حرف و حدیثها را تحمل کنید و به کسانی که به دنبال تحریک شما برای واکنش هستند بگویید برای صلاح و مصلحت شرکت سکوت میکنید.
وقتی احساس کردند کارتان تمام است و شکست را پذیرفتهاید، اعلام کنید که در اعتراض به بداخلاقیها از نامزدی کنارهگیری میکنید و تأکید کنید که مایل نیستید در فضایی آلوده به دروغ و افترا به هر قیمتی مدیرعامل شوید.»
گفت: «من را مسخره کردهای، ظفر؟ چرا باید از حق خودم بگذرم؟»
گفتم: «اولا، خانم فرهودی هم دقیقا همین کار را کرد. ثانیا، اگر نتوانید امروز از حق خودتان بگذرید، چطور میخواهید فردای انتخابات از حق این همه کارمند بیچاره بگذرید؟»
گفت: «اگر دیگر نتوانم برگردم چه؟»
گفتم: «شما کدام مدیرعاملی را دیدهاید که هنوز چند ماه از مسئولیتش نگذشته بیحیثیت و بیآبرو نشود؟ آن وقت هیأت مدیره به دنبال چه کسی خواهد بود؟ یک تشنه خدمت امتحان پسداده.»
پایان پیام
نویسنده: مسعود توکلی