هدف اصلی جریمه کردن چیست؟
خاطرات آقای ظفرقندی، این قسمت: جریمه و قدرت بازدارندگیاش
به گزارش گلونی، استعفایم را گذاشتم توی سینی و به جای چای بردم به اتاق مدیرعامل.
آقای فرهودی که حواسش به اینستاگرام گوشیاش بود، دستش را چند بار به هوای برداشتن چای روی سینی گرداند ولی دستش به چیزی گیر نکرد.
با شناختی که از من داشت، بدون اینکه سرش را بالا بیاورد گفت: «باز چه شده ظفر که چای من را گرو نگه داشتی؟»
گفتم: «زبانم مو درآورد از بس گفتم توی این مایکروفر کوفتی ماهی گرم نکنید ولی هیچکس گوشش بدهکار نیست. خودتان بیایید ببینید چه بوی گندی توی آبدارخانه پیچیده است.»
همانطور که اینستاگرامش را بالا و پایین میکرد گفت: «چارهای بهجز در نظر گرفتن جریمه نداریم.»
گفتم: «خدا پدرتان را بیامرزد، نظر من هم همین است.»
گوشیاش را انداخت روی میز و با مدیر اداری تماس گرفت و دستور داد اعلام کنند که از این به بعد گرم کردن ماهی در مایکروفر ۲۵ هزار تومان جریمه دارد.
با تعجب پرسیدم: «آقا، فقط ۲۵ هزار تومان؟»
گوشیاش را برداشت، اینستاگرامش را دوباره باز کرد و گفت: «بله.»
گفتم: «مگر هدف اصلی جریمه قدرت بازدارندگیاش نیست؟»
گفت: «در حرف بله ولی در عمل نه!»
گفتم: «متوجه نشدم آقا.»
گفت: «اگر جریمه به قدری سنگین باشد که قدرت بازدارندگی صددرصد داشته باشد، شرکت از یک درآمد بالقوه محروم میشود.
از سوی دیگر، اگر خیلی پایین باشد، نه مشکل حل میشود و نه درآمدی نصیب شرکت میشود.
راه بینابین این است که جریمه برای شرکت عایدی بههمراه داشته باشد و برای خاطیان هم بهصرفه باشد.
مثلا اگر کسی بخواهد ماهی بیاورد ولی ببیند مبلغ جریمه بیشتر از یک پرس چلوماهی رستوران سر کوچه است قطعا منصرف میشود.
با جریمهای که در نظر گرفتم، آوردن ماهی بهصرفه است.»
گفتم: «پس مشکل بو چه میشود؟» گفت: «ظفر، مگر تو همیشه منافع شرکت را به منافع شخصی ترجیح نمیدادی؟ حالا برو این چای من را بیاور که حسابی خستهام.»
غروب، برادر همسرم تماس گرفت که آخر هفته برویم شمال.
گفتم: «مگر محدودیت تردد جادهای برداشته شده؟»
با خنده گفت: «تو کاری به این کارها نداشته باش، ظفر. ساعت ۷ صبح دم در خانهتان هستم.»
پایان پیام
نویسنده: مسعود توکلی