آیا شکار کردن اخلاقی و طبیعی است؟
به گزارش گلونی «جوشوا دوکلوس، دانشگاه بوستون ۴ ژانویه ۲۰۱۷» نوشته است:
هر ساله با کوتاه شدن طول روز و خزان درختان، بحث و گفتگو در مورد اخلاق شکار مطرح میشود.
شکارچیان عمل تعقیب و کشتن گوزن، اردک، خرگوش و سایر حیوانات قابل شکار را انسانی، ضروری و طبیعی و در نتیجه اخلاقی میدانند. منتقدان پاسخ میدهند که شکار عملی بیرحمانه و بیفایده است که باید از انجام آن شرمسار شد.
به عنوان یک فرد غیرشکارچی، نمیتوانم در مورد احساس تیراندازی یا به دام انداختن یک حیوان چیزی بگویم.
اما من به عنوان یک مدرس فلسفه و اخلاق، فکر میکنم فلسفه میتواند به ما کمک کند تا استدلالهای هر دو طرف را روشن و نظاممند کرده و آن را ارزیابی کنیم. پس درک بهتر استدلالها میتواند به ما کمک کند تا با افرادی که مخالف آنها هستیم صحبت کنیم.
سه دلیل شکار
سوال اصلی این است که چرا مردم شکار را انتخاب میکنند؟ فیلسوف محیط زیستگری وارنر سه نوع شکار را شناسایی میکند: اصلاحی، معیشتی و ورزشی.
هر نوع با توجه به هدفی که برای آن منظور شده است متمایز میشود.
شکار اصلاحی شامل کشتن عمدی حیوانات وحشی به منظور حفظ گونه دیگری یا کل اکوسیستم است.
در یک مثال، پروژه ایزابلا، گروههای حفاظتی برای از بین بردن هزاران بز وحشی در چندین جزیره گالاپاگوس بین سالهای ۱۹۹۷ و ۲۰۰۶ تیراندازانی را استخدام کردند.
شکار معیشتی کشتن عمدی حیوانات وحشی برای تأمین تغذیه و منابع مادی برای انسان است.
توافقاتی که به قبایل بومی آمریکا اجازه شکار نهنگ میدهد، تا حدی با ارزش معیشتی حیوانات برای افرادی که آنها را شکار میکنند توجیه میشود.
شکارچیان سنتی نهنگ در آلاسکا پس از صید آن، عبادت میکنند و از روح آن پوزش میطلبند.
نهنگ که هم مورد احترام و شکار اینوپیا باشد، نمادی از سنت و همچنین یک ماده غذایی اصلی است.
در مقابل، شکار ورزشی به کشتن عمدی حیوانات وحشی برای لذت بردن یا تحقق آن اشاره دارد. شکارچیانی که به دلیل این که تجربه شاداب کنندهای پیدا میکنند یا میخواهند تروفه به دیوار نصب شود، به دنبال گوزن میروند، شکارچیان ورزشی هستند.
این دستهها از یکدیگر جدا نیستند. یک شکارچی سر گوزن را به دیوار میچسباند چون از این تجربه لذت میبرد و خواهان شاخ زینتی است در عین حال ممکن است قصد مصرف گوشت، تهیه پوستین و کنترل جمعیت گوزنهای محلی را داشته باشد.
تمایزها مهم است زیرا اعتراض به شکار بسته به نوع شکار تغییر میکند.
شکار غیراخلاقی
آنچه برخی مردم را در شکار آزار میدهد: آسیب ، ضرورت انجام شکار و روحیه آن است.
منتقدان غالباً استدلال میكنند كه شكار غیراخلاقی است زیرا مستلزم آزار رساندن به موجودات بیگناه است. حتا افرادی که به گسترش حقوق قانونی حیوانات اهمیت نمیدهند تصدیق میکنند که بسیاری از حیوانات حساس هستند – یعنی توانایی تحمل رنج را ندارند.
اگر تحمیل درد و مرگ ناخواسته به موجودی حساس اشتباه است، پس شکار اشتباه است.
این اعتراض میتواند یک نوع اعتراض به کار زیانبار تلقی شود مگر اینکه نشان داده شود در صورت شکار نشدن حیوان مورد نظر، صدمات بیشتری متوجه وی خواهد شد – به عنوان مثال اگر حیوان محکوم به گرسنگی تدریجی در زمستان باشد.
این که آیا هدف یک شکارچی یک اکوسیستم سالم، یک شام مغذی یا یک تجربه شخصی است، حیوان شکار شده همان آسیب را تجربه میکند.
این نوع اعتراض معتقد است که شکار از نظر اخلاقی فقط در صورتی مجاز است که برای زنده ماندن شکارچی ضروری باشد.
«ضروری» میتواند به نیازهای تغذیهای یا اکولوژیکی اشاره داشته باشد، که پوشش اخلاقی شکار اصلاحی و معیشتی را فراهم میکند. اما از شکار ورزشی، تقریباً با تعریفی، نمیتوان از این طریق دفاع کرد.
شکار ورزشی همچنین در معرض انتقاد دیگری قرار دارد که آن را «متضاد با شخصیت» میدانم. این استدلال معتقد است که یک عمل نه تنها به دلیل آسیبی که ایجاد میکند ، بلکه به دلیل آنچه در مورد رفتار شکارچی به ما نشان میدهد، قابل تحقیر است.
بسیاری از ناظران استنباط لذت از شکار کردن را از نظر اخلاقی منزجر کننده میدانند.
آیا شکار کردن طبیعی است؟
در مباحث مربوط به اخلاق شکار کردن، ممکن است گفته شود که شکار یک فعالیت طبیعی است زیرا همه جوامع بشری قبل از صنعت تا حدودی به آن اشتغال دارند و بنابراین شکار نمیتواند غیراخلاقی باشد. اما مفهوم طبیعی بودن اینجا چندان مفید نیست و در نهایت بیربط است.
همانطور که پیاژه به طنز اشاره کرده است، رفتارهایی از جمله تجاوز به عنف، کودککشی و سیاستهای نادرست قدرت، همه در جهان طبیعی وجود دارد.
گفتگوی دشوار
بسیاری از سوالات اخلاقی دیگر در رابطه با شکار وجود دارد. آیا شکارچیان از گلوله، تیر یا تله استفاده میکنند مهم است؟
آیا حفظ یک سنت فرهنگی برای توجیه شکار کافی است؟ و آیا میتوان در حالی که هنوز گوشت پرورش یافته در مزرعه میخورید با شکار مخالفت کرد؟
به عنوان یک نقطه شروع، اگر میبینید یکی از این بحثها را دارید، ابتدا مشخص کنید که در مورد چه نوع شکاری بحث میکنید.
اگر گفتگوی شما به شکار اعتراض ندارد، سعی کنید اساس اعتراض آنها را کشف کنید. من معتقدم شما باید طبیعت را از آن دور نگه دارید.
سرانجام، سعی کنید با شخصی بحث کنید که کاملاً متفاوت است. غلبه بر تعصب تأیید، عمل غیرعمدی تأیید اعتقاداتی که قبلاً داشتهایم، دشوار است.
پایان پیام
ترجمه: دکتر سیدمحمود قاسمپوری