در بحران وای میگوییم و همدردی میکنیم
به گزارش گلونی وای!
این را مادرم میگوید و من هنوز بعد از ۳۲ سال سن نمیدانم، این وای یعنی تخم مرغ از دستش افتاده و شکسته یا قندان کریستال.
حتی نمیدانم، دوباره سهیل ماشین را به جایی مالانده یا مثلا زبان خودش لال دستش شکسته!
اصلا ذات خانه ما این است. چه استکان بشکند چه آدم مرحوم شود وایاش برابر هم عمل میکند.
یعنی اگر صدا را بشنوی و میمیک صورت را نبینی، قطعا نمیتوانی تشخیص دهی کدام اتفاق ناگوار یا بیگواری رخ داده است.
البته با توجه به اینکه مدیریت رشته آبا اجدادی اعضای خانواده ماست چیز عجیبی نیست که ما خوب بلد باشیم بحرانها را کنترل کنیم.
این را پدرم میگوید و تاکید هم دارد که تمامی بحرانهای بدو تولدش تاکنون به خاطر وجود خودش بحران نمانده.
حتی بحران آب! که الحمدالله آنهم کلا خشک شد دیگر بحران نیست.
در بحران وای می گوییم و همدردی میکنیم
البته از حق نمیشود گذشت، ما خانوادتا مدیریت بحران خوبی داریم.
مثلا کافیست یکی از اعضای خانواده تا زنگ پنجم تلفنش را جواب ندهد ما تا مراسم شب هفت پیش رفتیم.
همین مدیریت بحران است دیگر، نیست؟
نه میگذاریم میت روی زمین بماند نه اجازه میدهیم احدی درباره کم و کاستی مراسم حرف میم دار بزند.
یعنی یک جوری که از زنگ چهارم من لباس مشکی پوشیده و منتظرم مادر سفارش خرید وسایل حلوا را بدهد.
حال اگر او که جواب نمیدهد خودم باشم که قطعا برادر مدبرتر از خودم تاج گل جوان ناکام خواهرم را زودتر سفارش داده.
آنهم فقط روی زنگ سوم.
به هر حال ما مدیریت خواندهها باید یک فرقی با آن ۹۶ درصد نخوانده داشته باشیم یا نه؟
حالا هر بحرانی که میخواهد باشد باشد! عجالتا ما وایاش را میگوییم. همدردی از این بیشتر!
پایان پیام
نویسنده: مهرنوش ایران خواه