دندانپزشکی و تشویش اذهان عمومی
به گزارش گلونی بیش از ۹۰ درصد مردم، دندانپزشکی را مکانی مخوف و ترسناک میدانند.
برای آنکه این معضل هر چه سریعتر حل شود، نامهای را خطاب به سازمان حقوق بشر تنظیم کردیم.
«سازمان محترم حقوق بشر سلام؛
بر همگان واضح است که دندانپزشکی جای بسیار دهشتناکی است. تا حدی که اگر به خلافکاران حرفهای بگویی ترجیح میدهی برگردی زندان یا به دندانپزشکی سری بزنی، فوراً خودش را تحویل اولین پاسگاه میدهد.
تصور کن رفتهای دندانپزشکی. تا وقتی در اتاق انتظار هستی، انگار در سلول کناری در حال شکنجه یک زندانی هستند.
در این حالت، حاضری به تمام دروغهای گفته و نگفته اعتراف کنی و همه رازهای زندگیت را در کسری از ثانیه برملا سازی.
عذاب دوم اتاق انتظار، مجبور شدن به محاسبه درآمد دکتر است. حتماً باید در حالی که منتظری تا نوبتت شود، میانگین تعداد بیماران هر روز را حساب کنی و ضربدر پول ویزیت کنی تا حداقل درآمد دکتر را به دست آوری.
در مرحله بعد برای محاسبه حداکثر درآمد دکتر باید فرض کنی همه بیماران برای کاشت ایمپلنت مراجعه کردهاند.
در این صورت هزینه ایمپلنت را ضربدر تعداد متوسط بیماران هر روز میکنی و بعد ضربدر ۲۰ روز کاری کرده تا حداکثر درآمد دکتر بدست آید.
دندانپزشکی و تشویش اذهان عمومی
در گام بعد دو راه داری؛ یا باید شروع کنی به سرزنش خودت که چرا دکتر نشدی و همزمان به شماتت خانوادهات بپردازی که جلوی پیشرفتت را گرفتند؛ یا باید حرص بخوری که چرا خودت دکتر نشدی.
سوال اول من از شما این است که آیا شنیدن ناله یک انسان از اتاق مجاور و تحقیر همزمان وی به خاطر درآمد پایین، مصداق بارز آزار روحی و روانی نیست؟
وقتی انتظار به پایان میرسد و بیمار قبلی با چهرهای رنجور بیرون میآید، نوبت توست که روی صندلی مرگ بشینی.
نور چراغ را مستقیم در چشمت میاندازند تا بازجویی آغاز شود.
دکتر، آینه کوچک فلزی را در دهانت فرو میکند. به محض اینکه سردی فلز پشت آینه را در گوشه لپت حس کردی دیگر هرگز احساس امنیت نخواهی کرد.
بلافاصله دکتر میگوید: «وای چقدر پوسیدگی دارید، امیدوارم بتوانید بدون بیحسی درد را تحمل کنید.»
سوال دوم من از شما این است که آیا انداختن نور مستقیم در چشمان یک انسان بیگناه و تهدید به اعمال خشونت مصداق دگرآزاری نیست؟ و آیا با توجه به اینکه این کار در مورد یک ملت صورت میگیرد، اقدام علیه امنیت ملی به حساب نمیآید؟
در مرحله بعد، صدای مته برقی بلند میشود و مدام سری فیلمهای اَره جلوی چشمت میآید.
وقتی فرز گوشخراشش را وارد دهانت میکند، تا ته مغزت سوت کشیده و ذهنت مشوش میشود.
سوال سوم من این است که آیا به این کار تشویش اذهان عمومی نمیگویند؟
بعد دکتر بدون توجه به شرایط نامناسب بیمار میپرسد: «درد داره؟»
خوب وقتی یک درل به آن بزرگی را تا نزدیک پرده صماخ گوش بیمار فرو کرده و دهان آن بدبخت همانند یک اسب آبی باز مانده و آب دهانش هم از یک طرف دهان سرازیر شده، چگونه با زبان آدمیزادی قابل فهم بگوید که «خیر، دردی را حس نمیکنم» یا «درد دارم اما قابل تحمل است» یا «درد امانم را بریده، تا بر سرت نکوبیدم آن مته صاحاب مرده را از دهانم خارج کن وحشی»؟
در این حالت فقط میتوانی اصواتی را از خودت دربیاوری که همانند نسخههایشان فقط داروخانه سرکوچه مطب قادر به فهم آن است.
سوال چهارم من این است که وقتی از آدم در این شرایط میپرسند درد داری و شما با اصوات نامفهوم میگویی بله، اما دکتر رو به دستیارش میگوید «مثل اینکه درد ندارد»، این کار مصداق نشر اکاذیب نیست؟
بعد جالب اینجاست که بعد از تحمل آن همه رنج و تحقیر، در آخر باید پول هم بپردازی.
چرا سازمان حقوق بشر هیچ اقدامی علیه دندانپزشکان نمیکند؟
این یک نسلکشی تدریجی است و متأسفانه شک ندارم با وجود تمام شواهد آشکار مبتنی بر نقض حقوق بشر، تنها کاری که سازمان شما میکند، ابراز نگرانی خواهد بود.
امیدوارم هر روز به دندانپزشکی بروید.»
پایان پیام
نویسنده: یاسمن سعادت