مانوی گری در شرق و تفاوت سرگذشت آن در غرب
به گزارش گلونی برخلاف آنچه در غرب رخ داد، سرگذشت کیش مانوی و مانوی گری در شرق به گونه دیگری رقم خورد.
مانویان در سرزمینهای شرقی اقبال فراوانی یافتند به طوریکه آیینشان تا به امروز با نامهای دیگری در سرزمینهای جنوب شرقی آسیا دوام یافته است.
در نوشتهها و سنت مانوی، مانویگری در شرق با حضور مار اَمّو، شاگرد مانی و فرستاده او به شرق آغاز شده است. مارامو زبان و خط پارتی میدانست و گویا از خاندانهای اشکانی بوده است.
پیش از آن که مانی شاگردانش را به مشرقزمین گسیل کند، پیروز، فرمانروای خراسان و کوشان در زمان شاپور ساسانی، به واسطه اینکه خود مانوی بود توانست خراسان را به مسکن مناسب مانویان بدل کند.
از این رو است که پس از کشته شدن مانی و یارانش (۲۷۴ میلادی) در دوران بهرام اول، خراسان و فرارود به نخستین مقر پیروان کیش مانوی بدل شد.
رفتهرفته مانویت در فرارود به دلیل استقلال از امپراتوری ساسانی تثبیت شد و رشد یافت.
دیدارهای مانی با بزرگان آن ناحیه نیز نشان از تاثیر آیین او در افکار مردمان آن سامان از ایرانشهر دارد.
با آن که بیشتر مردم سمرقند و بخارا زرتشتی بودند با این حال مانویان نیز در این شهرها زندگی خود را آغاز کرده و حتی در سمرقند محلی برای عبادت یا به نوعی مانستان نیز ساخته بودند.
مانوی گری در شرق
با گذر زمان به وسیله بسیاری از تجار مانوی که به سفر میپرداختند آیین مانی به چین نیز راه یافت.
مانویان در شرق همانند مانویان روم که رنگ و بوی مسیحی به خود گرفتند، کیش خود را به سوی آیین بودایی کشانده و با بوداییان هماهنگ شدند. از این رو اصطلاحات بودایی فراوانی در نوشتههای مانوی به زبان پارتی مشاهده میشود.
مانویان با گذر زمان به زبان سغدی هم کتابهای دینی خود را به نگارش در اوردند و مبانی آشنایی مردم بیشتری از فرارود را فراهم کردند.
مهارت برگزیدگان مانوی در خوشنویسی، موسیقی، پزشکی و نجوم نیز از دیگر دلایل توفیق آنان در فرارود است.
گفتیم مانویان در چین هم گام نهادند و نخستین آموزگار مانوی در دوران کائوتسونگ امپراتور سلسله تانگ (۶۵۰ – ۶۸۳ .م) در چین تبلیغات خود را آغاز کرد.
این آموزگار شاگردی به نام مهراُهرمزد داشت که توجه ملکه چین (۶۸۴ – ۷۰۴ . م) را به خود جلب و کتاب سوتره دوبن که به احتمال ترجمه کتاب شاهپورگان مانی بوده را در دربار تقدیم ملکه کرد.
همانگونه که مانویان در ایرانشهر با موبدان در ستیز بودند در چین هم بوداییان را در برابر خود یافتند.
بوداییان با رایزنی موفق شدند دربار را نسبت به مانویان حساس ساخته و انان را ناچار به واکنش کنند.
در پی این وقایع دربار چین در سال ۷۳۱ میلادی از روحانی مانوی خواست تا در کتابی گزیده آموزههایش را توضیح دهد. پس از گذشت یک سال دربار چین فرمانی را صادر کرد که نتیجه آن محدودیت فعالیتهای مانویان بود.
در سال ۷۶۲ میلادی بوگو خان فرمانروای اویغورها به کیش مانوی گروید و از آن پس مانویان از یک حامی سیاسی برخوردار شدند.
بوگو خان ماجرای مانوی شدن خود را در کتیبهای شرح داده و از آن چنین برداشت میشود که مانویان تمدن را به میان اویغورهای صحرا گرد برده و آنان را به ملتی پارسا، راستکار و گیاهخوار بدل کردند.
اقبال مانویان اما چندان ادامه نیافت و در سال ۸۴۰ میلادی با قدرتیابی قرقیزها و روی کار آمدن دوباره بوداییها بازهم قدرت مانویان کاهش و پرستشگاههای آنان نابود شد.
با اینحال مانویان همراه با اویغورها به مناطق قوچو (تورفان امروزی) کوچ کردند و مانویت دین رسمی اویغورها باقی ماند.
بسیاری گویند این مانویها بودند که هنر نقاشی و منیاتور را به شرق بردند و گواه این گفته دستنوشتهها و نقاشیهای کشف شده در سده ۲۰در تورفان است.
با گذشت زمان مانویگری در جنوب و جنوب شرقی در حالی به حیات خود ادامه داد که در بین اهالی شمالی چین اثری از آن باقی نمانده بود.
امروزه میتوان قاطعانه گفت که بسیاری از آیینهای جنوب و جنوب شرقی چین و آسیا ریشه در آیین مانویت دارد. به علاوه اینکه بسیاری از مراسمی که امروزه در آیینهای بودایی و کنفوسیوسی در چین برگزار میشود مانوی هستند.
پایان پیام
نویسنده: کیمیا قنبری