مانوی گری در غرب و سرگذشت آن در اروپا
به گزارش گلونی از آنجایی که مانی خود با اندیشههای مسیحی آشنایی داشت و دوستدار عیسی (ع) بود با وارد ساختن گزیدههایی از مسیحیت به کیش خود، راه را برای گسترش مانویگری در امپراطوری روم و دنیای مسیحیات باز کرد.
مانی نام کتاب خود را انجیل زنده گذاشت و خود را فارقلیط یعنی کسی که مسیح وعده ظهورش را داده بود، نامید.
او شاگردانش را به شهرهای مرزی ایران و امپراتوری روم همچون وِه ادشیر یا سلوکیه و مناطق نصیبین گسیل کرد.
و همراه آنان دبیران و کتاب نگارانی برای تکثیر نسخ راهی سفر تبلیغ شدند.
اَدّا از شاگردان مانی در سفرهای تبلیغاتی خود شهرهای شرقی امپراتوری روم را پیمود.
گزارش حضور او در شهرهای مختلف وجود دارد. این شاگرد مشهور همواره مشغول بحث و مناظره با رهبران دینی بود و پس از مدتی تلاش روم محلی برای ساخت مانستانهای فراوان به دست ادا گردید و گزیدگان و نیوشایان فراوانی جذب او شدند و کتاب های زیادی را قلم زدند.
ادا احتمالا بر پالمیر هم گام نهاده و در آنجا به درمان نفشا، خواهر ملکه امپراتور پرداخته است و از آنجایی که این درمان چیزی شبیه به معجزه بوده، بسیاری از رومیان به آیین مانی گرویدند.
در سده سوم میلادی تا حدودی مرزهای روم از آزادی بیشتری برخوردار بودند و به همین دلیل گسترش مانویت به آسانی در شرق امپراتوری صورت گرفت.
مانوی گری در غرب
آکواس مانویگری را به فلسطین برد و بدین ترتیب فرقه آکواس از مانویت در فلسطین شکل گرفت.
به روایت یک فیلسوف نو افلاطونی نخستین کسی که به مصر آمد تا مانویت را تبلیغ کند پاپُس نام داشت، او از نزدیکترین یاران مانی به شمار میرفت، مانی در نامهای پاپس را برادر خطاب کرده است.
افزون بر اینها یافتن متون و نامههایی در مصر به زبان قبطی نیز نشانگر مرکزیت و اهمیت مصر در آیین مانی است.
کیش مانوی با گسترش در شمال آفریقا موجب شد که حاکم رومی این مناطق نامهای برای امپراتور نوشته و خطر این کیش را برای امپراتوری بر شمارد.
ارمنستان هم از تبلیغات مانویان در امان نماند و یکی دیگر از شاگردان مانی به نام گابریاب این کیش را در ارمنستان گسترش داد تا انجا که پادشاه ارمنستان و همسرش به آیین مانی گرویدند.
همچنین گزارشهایی از گرویدن شاه گرجستان به آیین مانی نیز وجود دارد.
مانویان به سوی بالکان و ایتالیا هم روی آورده بودند. در اوایل سده ۲۰ میلادی مقبرهای دارای کتیبهای مانوی در جنوب باسیلیکا کشف شد.
قدیسی مصری روایت میکند که مانویان در اسپارت (شهری در یونان) هم حضور دارند. گویا مانویان در اسپانیا و گل هم حضور داشتهاند.
آگوستین از مانویان مشهور مغرب زمین بود که ۹ سال از زندگی خود را مانوی زیست و پس از آن بر اثر آشنایی با فلسفه دچار تحول گشت و در رد و دشمنی با مانویت رسالهها نوشت.
از سویی در این زمان فیلسوفان نو افلاطونی در اسکندریه بسیار آشفته خاطر بودند از اینکه همفکرانشان به اندیشه کسی گرویدهاند که محتوای تفکرش مملو از افسانه است و در آن نشانی از خرد و تعقل نیست.
واژه مانوی رفتهرفته در امپراتوری بیزانس تبدیل به دشنام شد و معنای کافر را به خود گرفت. بدین ترتیب در سده ۶ میلادی نخستین فرمانهای قتلعام مانویان در امپراتوری بیزانس صادر گردید.
با وجود فرمانهای ضد مانوی و افکار ضد مانوی حاکم در میان رومیان و مسیحیان، غرب هم نتوانست برای کیش مانوی به مسکنی دائمی تبدیل شود.
با همه این فراز و نشیبهایی که اندیشه مانی در غرب به خود دید نمیتوان تاثیر عمیق مانویت را بر مسیحیت انکار کرد.
پایان پیام
نویسنده: کیمیا قنبری