نامه هیرمان به روح گورخر آفریقایی فقید

نامه هیرمان به روح گورخر آفریقایی فقید

به گزارش گلونی گورخرم سلام

اصلاً با من حرف نزن که خیلی دلخورم از شما. برایت نامه فرستادم که نوک سم‌هایت را هم اطراف باغ‌وحش نگذاری. به خرجت نرفت.

بفرما، مُردی. حالا خوب شد؟ همین را می‌خواستی؟

به شما گفتم قبل از اینکه اینجا تشریف بیاوری، در کلاس دفاع شخصی نام‌نویسی کن و چهار تا فن یاد بگیر که در کوچه خلوت شما را خفت نکنند.

کلاس که نرفتی، حداقل پنجه بوکسی، قمه‌ای، چاقو ضامن‌داری با خودت می‌آوردی. وسط آن همه خط سیاه و سفیدت، مطمئناً کسی متوجه یک چاقو ضامن‌دار نمی‌شد.

به شما عرض کردم، نزدیک جوب‌ها نشو؛ داخل جوب بیفتی، شما را با معتادها اشتباه می‌گیرند و بی‌تعارف می‌زنند؛ آمدی اینجا، به اولین جوبی که رسیدی هیجان‌زده برگشتی به دو تا دوست اجتماعی مؤنثت گفتی: «اااا، این همون جوبس که هیرمان میگفتا!» بعد زارت پریدی داخل جوب.

حالا اینها به کنار. من که از اول گفته بودم اینجا متفاوت از سایر اقصی نقاط جهان است و سطح فعالیت‌های فیزیکی مهیج همراه با چاشنی خشونت در اینجا کمی بالاست.

یعنی شما به عقلت نرسید قبل از ورود به این کشور، چهار تا آرام‌بخش بیندازی بالا که استرس نگیری؟

آن دو تا دختر بدبخت را چرا با خودت آوردی؟ مردم، تایلند هم بدون خانواده می‌روند، بعد شما چه عقلی کردی برداشتی دختر مردم را با خودت آوردی کشور غریب؟

خوب من الان چه بگویم؟ آیا لازم است بخوابانم در گوش شما؟ آخر گورخر زدن هم ندارد با آن خط‌های سیاه و سفیدش.

بیخود نیست اسم شما را گذاشتند گورخر. خودت با سم‌های خودت، عین خر می‌پری در گور.

نامه هیرمان

اصلاً همان بهتر که مُردی عزیز دلم.

با این اخلاق و آینده‌نگری شگرفی که در شما دیدم اگر زنده مانده بودی، دو روز دیگر هوس می‌کردی وارد بازار بورس شوی، بعد من باید راه می‌افتادم دنبال شما که نخر داداش گلم.

یا قیمت خودرو می‌رفت بالا، بعد هول می‌کردی، خودت را می‌کشتی که پس از ورود با مشقت در سایت فروش اینترنتی، هر چه سریع‌تر با خرید یک خودروی بی‌کیفیت سرمایه‌ات را بر باد بدهی.

سال دیگر، سیاه سفید از مد می‌افتاد، احتمالاً قفلی می‌زدی که می‌خواهم بروم جراحی زیبایی کنم، رنگم را به یشمی خال‌خال پشمی تغییر بدهم. از همان توی جوب افتادنت معلوم بود عجول و هیجانی هستی.

اینجا زندگی کردن کار هر کس نیست برادر من. گاو نر می‌خواهد و مرد کهن. تو هم که نه‌ فقط گاو و کهن نیستی، بلکه تازه به دوران رسیده و جوگیر هم هستی. پس همان بهتر که به دیدار ایزد توانا شتافتی.

به جان عزیزترین کسانم قسم، به جان همه حیوانات مظلوم در خون غلتیده قسم، دیگر نخواهم گذاشت حیوانی را وارد بکنند که اگر کردند اسمم را از کامران که شده بود هیرمان دوباره عوض می‌کنم، می‌گذارم «مسئول رد صلاحیت تمام حیوانات مقیم مرکز».

پایان پیام

نویسنده: یاسمن سعادت

کد خبر : 224313 ساعت خبر : 12:13 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=224313
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات