ایلام باستان و نقش پررنگ زنان در جامعه
به گزارش گلونی ایلامیان باستان که در روزگار اوج قدرت خود بر جنوب غربی و مرکز ایران حکومت میکردند نمونه بارز تغییر فرهنگ و سیاست از برادرسالاری به پدرسالاری با رگههایی از مادرسالاریاند و ما امروزه میتوانیم سیر این تغییرات را از روی کتبیهها و گلنوشتههای برجای مانده به خوبی دریابیم.
طبیعی است در صورت وجود مادرسالاری در یک قوم و جامعه وضع زنان آن جامعه با وضعیت زنان سایر جوامع و اقوام متفاوت رقم خواهد خورد.
در این دوره یعنی دوران حکمرانی ایلام باستان از مردسالاری حاکم بر فرهنگ و عقاید آریاییها خبری نیست و زنان در جنبههای گوناگون مذهبی، قضایی و اجتماعی حضور پررنگتر و همراه با عاملیت دارند.
در تفکر ایلامیان باستان زن قابل احترام و جادوانه بوده است و نسب خانواده به واسطه او حفظ میشده است.
در حوزه سلطنت نیز در مواردی تنها پادشاهی مشروعیت رسیدن به سلطنت را داشته است که نسبش به خواهر یکی شاهان سابق ایلامی رسیده باشد.
ایلامیان خدایان گوناگونی را پرستش میکردند و الهه مادر در راس آنها قرار داشت و اصولا در سرزمین خدایان ایلامی ابتدا خدایان مادینه بر خدایان نرینه برتری داشتند اما با مرور زمان ایزدان نیز در قدرت با ایزدبانوان سهیم شده و به مرور آنها را حذف کردند .
چنین الگویی در سلطنت و حتی حقوق قضایی زنان نیز دیده میشود.
در تمدن هلتمتی (سرزمین خدایان) اموال زنان مستقل از شوهران و سایر اقوام ذکورشان به حساب میآمد و اختیار اموال در دست زنهای ایلامی باقی میمانده است.
در نتیجه میتوان گفت ایلامیان حق مالکیت شخصی برای زنان قائل بودهاند. همچنین تقسیم ارث هم در بین فرزندان دختر و پسر ایلامی به مساوات صورت میگرفته است.
البته گفتنی است که قوانین جزئی و پیچیده ایلامیان همواره حامی و پشتیبان حقوق زنان جامعه خویش نبوده است و یا حداقل با برهم خوردن موازانه قدرت در بین خدایان مذکر و مونث و به حاشیه رانده شدن زنان خاندان سلطنتی جایگاه زنان طبقات مختلف نیز در مسائل اجتماعی، قانونی و خانوادگی به مرور کمرنگتر شد تا روزگاری که ایلامیان به دست آشوریها از بین رفتند.
پایان پیام
نویسنده: کیمیا قنبری