غوره و برف و دولتی که به ز ادب است
به گزارش گلونی آدمیزاد مگر چقدر زندگی میکند که رفتارهای نچسب و بیمزه دیگران را تحمل کند؟ به نظرم این حرفهایی که صبور باش و گر صبر کنی از یک چیز به غایت ترش، یک پدیده بینهایت شیرین میسازی، توهین به مخاطب است.
شما یک غوره بگذار جلوی چشمت و ۹۵ سال صبورانه به وی زل بزن، اگر حلوا شد من اسمم را میگذارم «غورغورمیرزا».
ولی دو بار محکم بزن درِ گوش همان غوره (البته نمیدانم گوشِ غوره دقیقاً کجا قرار دارد) و چند تا فحش آبدار هم بزن تنگش، بعد ببین حلوا که سهل است، همان غوره آشغالهایت را شب به شب میگذارد سر کوچه، دندانهایت را نخ میکشد و بچهها را سر ظهر از مهدکودک میآورد خانه.
اصلاً بیایید یک موقعیت خیلی عادی را در زندگی روزمره در نظر بگیریم. مثلاً شما میخواهید شمعی در خانه روشن کنید، شمع از دستتان میافتد روی فرش و آتش شعلهور میشود.
بعد شما با چشمان بسته چند نفس عمیق میکشید و داستان غوره و حلوا را با خود تکرار میکنید؛ چشم که باز میکنید، خودتان را وسط خانهای دودزده خواهید دید و روح بزرگوارتان هم قرین رحمت شده است و بقیه در حال پختن حلوای شما خواهند بود و آن غورهای که حلوا شده دقیقاً خودتان خواهید بود.
داستان غوره و حلوا را رها کنیم؛ بچسبیم به داستان برف و بام. اگر نتوانستم ثابت کنم که لزوماً هر که بامش بیش، برفش بیشتر نیست، اسمم را میگذارم «گلوله برفی آغشته به گِل و شل».
یک خانه ۵۰ متری در منطقه سیبری و یک پنتهاوس ۵۰۰ متری را در کارولینای شمالی متصور شوید. قطعاً برف روی همان خانه نقلی بسیار بیشتر از آن خانه لاکچری خواهد بود.
مطمئنم الان میگویید، داری مغالطه میکنی و اینها قیاس معالفارق است. اصلاً این چنین نیست.
این بار دو خانه را با مساحت پشتبام یکسان روی خط استوا در نظر بگیرید. برف کدام بیشتر است؟ قطعاً میزان برف هر دو با هم برابر است چون اصلاً برفی در منطقه استوا نمیآید.
الان باز هم اعتراض میکنید که اگر راست میگویی دو خانه با مساحت پشتبام یکسان را در یک منطقه برفی با هم مقایسه کن. بسیار خوب اما اگر شکست خوردید، باید برف خانه ما را به مدت بیست سال پارو کنید.
یکی از خانهها، بامش شیبدار است و نمک هم پاشیده، برای محکمکاری کل بام را وازلین هم مالیده؛ آن یکی، پشت بامش صاف است و هیچ ماده افزودنی دیگری هم نریخته. دیدید حالا؟ زمستان سال بعد برای برفروبی منتظرتان هستم.
داستان بام و برف را هم رها میکنیم.
میگویند ادب مرد به ز دولت اوست. اول اینکه چرا مرد؟ مثلاً ادب زن به ز دولت او نیست؟
دوم اینکه شما در یک ظرف مقداری دولت بریز و در ظرفی دیگر کمی ادب؛ بعد بگذار جلوی هر آدمی که از راه میرسد. قول شرف میدهم که از هر دویست نفری که رد میشوند، دویست و پنجاه نفر، دولت را انتخاب خواهند کرد.
الان باز ساز مخالف میزنید که اکثریت لزوماً چیزی که بهتر است را انتخاب نمیکنند. اگر همانگونه که با غوره برخورد کردیم و رامش کردیم، با اکثریت هم برخورد کنیم، همه همان گزینه درست را انتخاب میکنند.
دیگر هم با من بحث نکنید.
پایان پیام
نویسنده: یاسمن سعادت