رابطه ارث پدر با قطعی برق
به گزارش گلونی دوستی دارم بسیار نزدیک. گاهی حتا به من نزدیکتر است از خودم به من.
این دوست نزدیک، پدری داشت که نه به خودش نزدیک بود نه به بچههایش.
مشکلِ در خود جا نشدن عجیبی داشت و همراه با همان مشکل هم مرد.
خبر مرگش را تلفنی به بچههایش دادن و پرونده حل نشده پدر در ذهنشان به اجبار با مرگش مختومه شد، البته این را هم بگویم، این مختومه شدن، نتیجه تراپیهای زیاد و قرصهای رنگارنگ بود.
طبق روال مراحل مردهخوری پس از مرگ، دوستم که مجرد هم هست به دنبال کارهای بیمه بازنشستگی پدر رفت بلکه مردهاش به دردی بخورد.
با کلی دوندگی و شنیدن هر روزه «سیستم قطع است» از مسئول مربوطه نامربوط، کاشف بهعمل آمد که پدرش زنی دارد از نوع کاملا قانونی.
رابطه ارث پدر با قطعی برق
پدری با هفت سال سابقه بیمه که تقسیم بر دو شود، کمتر از چندرغاز میشود.
از آنجایی که حق گرفتنی است و باید گرفت، سه سالی است که میرود و میآید و هنوز نشده که بشود.
در نتیجه تمام این دوندگیهای بینتیجه گفتهاند: «میآییم برای بازرسی منزل.»
مدام میرود و میآید و تنها سوالش این است: «پس کی میآیید؟»
بهنظرم وقت گل نی جواب منطقیتری است از تمام جوابهای کارمندان زحمتکش بیمه.
بههرحال او امید زیادی داشت که همین روزها میآیند برای بازرسی و پرونده اداری پدرش هم برای همیشه مختومه میشود.
بعد از شروع آن امیدواری، از شانش نداشته همیشگیاش بالاخره روزی آمدند که برق دو، سه بار با تلاش شبانهروزی مسئولین قطع میشد،
آمدند و برق قطع بود و در پرونده نوشته شد:«رفتیم،نبودند.»
پرونده بعد از سه سال برگشت به نقطه اول و طبق روال معمول کسی مسئولیتی را قبول نکرد و کوتاهی از او بود، نه بازرسی که حتا تلفن نزد.
او همچنان در تلاش است و کم نمیآورد. جنگجوی خوبی بوده از بچگی.
حالا هرروز صندلی میگذارد دم در و با مادرش شیفتی در ظل آفتاب کشیک میدهند که مبادا بازرس محترم بیاید و زنگ در را در بیبرقی بزند و برود و همچنان این پرونده باز بماند.
من به تلاشش ایمان دارم. این پرونده برایش روزی بسته خواهد شد.
پایان پیام
نویسنده: تارا هادوی
خرید از سایتهای معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید