چه کسانی صندلی های اتوبوس را پر می‌کنند؟ از دلتا نمی‌ترسند؟

چه کسانی صندلی های اتوبوس را پر می‌کنند؟ از دلتا نمی‌ترسند؟

به گزارش گلونی دیروز تقویم را بالا و پایین می‌کردم، خیلی وقت بود تعطیلی به پستم نخورده و خانواده را ندیده بودم.

باید حساب می‌کردم اگر آخر این هفته و عاشورا، تاسوعا را هم از دست بدهم چند ماه دیگر باید دوری را تحمل کنم و میزان تاب و توانایی خودم را اندازه می‌گرفتم که سری هم به سایت‌های خرید بلیت زدم.

برای سه شنبه بعد از ظهر همه بلیت اتوبوس‌های همدان را خریده بودند، برای آن‌که از قید مناسب استفاده کرده باشم همه را اصلاح می‌کنم و اکثر را به کار می‌برم؛ چون چندتایی صندلی خالی در اتوبوس‌های مبدا ترمینال بیهقی پیدا می‌شد که به خاطر دوری مسیر قیدش را زدم و با  بهانه نبود بلیت دلم را برای روزهای دیگر و شرایط بهتر صابون زدم.

این‌ها را نوشتم که همان اول ماجرا بگویم من هم از خودتان هستم و خیلی با خواندن این چند خط عرایض احساس غریبی با نویسنده نکنید؛ اما در مواجهه با سرعت فروش بلیت‌ها سوالی که برایم پیش آمد این بود که یعنی همه این آدم‌ها مثل من تمام اعضای خانواده‌شان در شهرستان هستند و با بهانه دلتنگی کارشان را توجیه می‌کنند که اگر این‌طور است، چطور همه صندلی‌ها توسط آقایان خریداری شده بود!

چه کسانی صندلی های اتوبوس را پر می‌کنند؟

هر یک مرد، یک خانواده، خانواده‌ای که ندارد، یا نمی‌خواهد جریمه سفر بدهد، از طرفی فرصت مناسب برای تفریح پیش آمده و اقوامی هم در شهرستان دارد که می‌توانند چند روزی را آنجا بگذرانند.

ذهنم برای فکر نکردن به این موضوع یاری‌ام نکرد و قضاوت‌هایش شروع شد. من هم مانع این پیش داوری‌ها نشدم و آزادش گذاشتم برای تجزیه و تحلیل این اتفاق.

از سازمان بهداشت جهانی کمک می‌خواهیم. فریاد می‌زنیم که آهای مردم جهان ما عزیزان‌مان هر روز جلوی چشمان‌مان از دست می‌روند. هر روز ترس از دست دادن عزیز دیگری را داریم. اما کسی هوای‌مان را ندارد تا از این فاجعه نجات‌مان بدهد، شما به دادمان برسید.

درست هم می‌گوییم نفس‌مان حق می‌گوید؛ اما حق سر جایش نمی‌نشیند. نمی‌نشیند چون نمونه بارز همان قصه معروفیم که «چون به خلوت می‌رویم آن کار دگر می‌کنیم».

اگر من هم برای‌تان نمی‌نوشتم که برای استفاده از این چند روز تعطیلی به دنبال بلیت بودم شما هم همان حرف‌های حقی را از من باور می‌کردید که هشتگ می‌کنم و همان ناله‌ها را از من می‌شنیدید که عموما شنیده می‌شود و در کار خدا می‌ماندید که چرا صدای‌مان را نمی‌شنود و حق را به حق‌دارش نمی‌رساند.

ناگفته نماند که جست‌وجویم برای خرید بلیت به دیروز ختم نشد و امروز عصر هم بعد از قطعی شدن خبر تعطیلی یک هفته‌ای بلیت‌های یکشنبه بعدازظهر را چک می‌کردم که دیدم، متاسفانه از قافله جا مانده‌ام و دوباره اکثریت بلیت‌ها را خریده‌اند و من دو روز پشت سر هم دلم را صابون زدم برای روزهای دیگر و شرایط بهتر و به عنوان یک دل صابون‌خورده پیشنهاد می‌کنم شما هم برای یک‌بار هم که شده در مواجهه با تعطیلی، که از قضا این یکی برای تفریح گذاشته نشد و حکم قرنطینه دارد، دل‌تان را صابون بزنید برای روزهای دیگر و شرایط بهتر؛ اما حواس‌تان باشد حبابش این امید را به دل‌تان نیندازد که این آمارها هم مثل بقیه مسائل جامعه حباب است و روزی می‌ترکد، روزی که این حباب بترکد کاملا واقعی خیلی‌ از عزیزان در جمع‌مان نخواهند بود.

پایان پیام

نویسنده: فاطمه زهدی

خرید از سایت‌های معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید

کد خبر : 240863 ساعت خبر : 12:33 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=240863
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات