عکسی از خیابان ولیعصر وقتی تهران هنوز نفس داشت
به گزارش گلونی هر انسانی در جغرافیا و شهری که در آن به دنیا آمده، بزرگ شده و یا زندگی میکند تجربهها و خاطراتی دارد.
بسیاری از این تجارب و خاطرهها، مکان محور هستند.
هر بوستان، خیابان یا المان شناخته شدهای در شهر از طریق زیستن یا به کمک روایتهای شفاهی یا کتابها و متون تاریخی، بین نسلهای مختلف هویت و اصالت ویژهای پیدا میکند.
اما توسعه شهری و تغییرات زمانی خیلی وقتها این ریسمان ارتباط با فرهنگ و هویت و خاطرات گذشته را بدون در نظر گرفتن عواقب آن قطع میکند.
این در حالی است که تصاویر تاریخی و خاطرات شهروندان ماهیتی دارند که بهعنوان نقطۀ اتصال گذشته و آینده اهمیت حیاتی دارند.
این آبژه یا برساختهای شهری سبب غنی شدن امروز شهرها میشوند و با آوردن گذشته به حال، فرهنگ و هویت را برای توسعه آینده شهر نگهداری میکنند.
هر تصویر و خاطرهای از مناظر شهری، خود یک روایت است و از آنجا که ماهیت اجتماعی دارد، فضاهای شهری بهترین ظرف برای بروز این روایتهای اجتماعی خواهند بود.
میدان نقش جهان اصفهان، یا بلوار ملک آباد مشهد، یا خیابان ولیعصر تهران، تنها یک معبر یا منظر شهری نیستند.
آنها ظرف خاطرات انسانی و حافظه زیستی شهروندان را در گوشه و کنار خود جای دادهاند.
عکسی از خیابان ولیعصر
جزء به جزء شهر از بناها و ساختمانها، مبلمان شهری، تابلوها و اعلانات گرفته تا سنگفرشها، نقاشیهای دیواری، نماها و حتی صداها و بوهای غالب در یک محیط، همگی عوامل موثر در تداعی خاطرات هستند.
یک بستر اجتماعی که اگر وجود نداشته باشد یا به سادگی و به بهانه توسعه و بهسازی و نوسازی فضای شهرها، حذف شود یا تغییر کند، دیگر محرکی برای ظهور حس خاطرهانگیز و هویت بصری و تاریخی نخواهد داشت.
توسعه شهری باید محملی برای حفظ هویت و خاطرات مردم و جامۀ نو پوشاندن فاخر، به هویت و اصالت زیسته شهرها باشد.
تغییرات شهری نباید به گونهای باشد که برای نمونه شهروندان تهرانی دلشان برای همان خیابان ولیعصر قدیمی تنگ شود.
مشهدیها آرزو کنند یک بار دیگر دالان بهشت سپیدارهای بلوار ملکآباد را در خواب ببینند.
یا اصفهانیها به جای نقش جهان، به تماشای برجهایی که از پشت میدان سر برآوردهاند عادت کنند.
اگر شهروندی با تماشای عکسهای قدیمی خیابانهای شهر غصهدار میشود و کیفیت نوسازیهای شهری روح شهروند تازه را اقناع نمیکند به این خاطر است که طرحهای توسعه، روح فضاهای شهری را نادیده گرفتهاند.
طراحان شهرسازی و برنامهریزان شهری باید بدانند که در مواجه با فضاهای شهری تنها با کالبدی بیجان روبهرو نیستند.
پس نباید اجازه بدهند تاریخچه و خاطرات شهر که در خشت به خشت فضاها رسوخ کرده، با تغییرات غیراصولی و طراحیهای بی هویت تیشه به ریشه روح و جان شهرها بزند.
پایان پیام
نویسنده: آرزو قدوسی