همه باید افغانستان را ببینند
به گزارش گلونی نرگس کارخانهای، خبرنگار آزاد که در افغانستان توسط طالبان دستگیر شد، در گفتگو با محمدحسین جعفریان گفت:
در بین طالبان، آدمهای مختلفی بود. بعضی از آنها به ایران سفر کردهاند و با ما رفتار شایستهای داشتند. برخی تندخو و برخی میانه بودند.
ولسوال (فرماندار) هیچ ترسی نداشت که تمام وسایل را چک کند. وسایل من را نیز شخصا چک کرد.
توجه آنها بیشتر بر دین بود که آیا شیعه هستیم یا سنی؟ و حتی دوست من را وادار کردند که نماز اهل تسنن را بخواند.
یک روز و نیم در آنجا بودیم و فردای آن روز با صحبتهایی که صورت گرفت توانستیم پاسپورتهای خود را پس بگیریم.
آنها حتی نمیدانستند که امارت، ویزا صادر می کند. میگفتند: «شما چگونه وارد خاک افغانستان شدهاید؟ پاسپورت شما جعلی و ویزای شما تقلبی است».
ظهر آن روز حرکت کردیم. دلیلی برای ماندن خود در آنجا نداشتیم. پنجاه قدم بیشتر نرفته بودیم که طالبانِ مسلح سوار بر موتور سیکلت به سمت ما آمدند.
ما را مجبور کردند که دوباره برگردیم و چون امکاناتی برای بازداشت ما نداشتند (نبود بازداشتگاه) ما را به خانه یکی از اقوام ولسوال (فرماندار) بردند.
ما زندانی بودیم اما این خانواده که مردانشان طالب بودند همانند دیگر مردم افغانستان مهمان نوازی کردند.
چهار روزی که در آنجا بودم یکی از خانمها که برادرش هم طالب بود، مدام مراقب و حامی من بود.
دختر دیگری که پدرش طالب بود، گردنبندی به من هدیه داد. آنها زبان فارسی و من زبان پشتو را نمیدانستم.
برایم جالب بود که چنین ارتباطی بین ما شکل گرفته است.
منطقهای که ما در آنجا بودیم به شدت منطقهای سنتی بود. به دلیل نفوذ شدید طالبان، زنان حق خروج از خانه را نداشتند و آن چهار روز را در خانه سپری کردم.
دوست من را به بیرون میبردند و مناطق را به او نشان میدادند ولی این اتفاق اصلا برای من نیفتاد.
به محض رسیدن به قلعه نو به وضوح تفاوت آنجا با دیگر شهرها حس میشد. در بعضی مناطق، مزارع تریاک وجود داشت.
جنگهای طولانی مدتی رخ داده بود و شرایط چندان مساعد نبود.
بعد از انجام کارهای سفارت و مهیا کردن تعدادی نامه برای آزادی، مسیر را به سمت مزار شریف و بعد کابل ادامه دادیم.
در کابل در منطقه وزیر اکبر خان یک هفته اقامت داشتیم. آنجا بیشتر به خانم ها اعتماد داشتند.
روزانه من از کنار منزل یکی از طالبان میگذشتم. مرا میدیدند و کاری به من نداشتند.
دیگر خبرنگاران را نیز باز خواست میکردند. سوالاتی میپرسیدند و گاهی بازداشت میشدند و برخوردهای بدی با آنها صورت میگرفت.
صوت کامل این گفتگو را بشنوید
دانلود کنید
گاهی میگویند ما در ایران هم مشکل داریم، چرا بر مشکلات افغانستان تاکید میکنید؟
من در پاسخ میگویم: همه باید افغانستان را ببینند! عمق مشکلات و سختیها در آنجا فرق میکند.
کسانی هستند که در شهرهای مختلف در فقر مطلق، قرار دارند. کسان اندکی نیز هستند که در این شرایط قرار ندارند ولی بازهم بسیاری از نیازهایشان برطرف نمیشود.
مشکلات در اینجا زیاد است. مسائلی همچون بهداشت، بیماریهای مختلفی که مادران و کودکانشان را تهدید میکند و گاهی بر اثر آن جانشان را از دست میدهند.
در میان طالبان باورهای ریشهای و عجیبی وجود دارد. آنها معتقدند زمانی که دجال شروع به جنگ میکند، تعدادی از افراد چشم تنگ هستند (هزاره و اوزبک) که او را یاری میکنند.
همین دست اعتقادات و خرافات، محرکی است برای توجیه اقداماتشان.
در مناطقی که داعش وجود دارد مردم میگویند باید یک طرف را انتخاب کنیم؛ یا داعش یا طالبان! ولی وقتی یک طرفی را هم انتخاب میکنند باز هم خطراتی وجود دارد.
اگر فردی مدتی در شرایط سخت افغانستان قرار بگیرد گلایههای زیادی دارد.
فضای مطبوعات ایران، فضای بازی نیست. افراد به همان فضا و شرایط عادت میکنند و بیرون از آن حرفی برای گفتن ندارند.
در مسائل سیاسی باید مطالب مهم اطلاع رسانی شود تا مردم آگاه شوند. چه بسا بتوانند قسمتی از مشکلاتی را که در اطرافشان اتفاق میافتد، حل کنند.
سایر اخبار مربوط به افغانستان را بخوانید
پایان پیام
خرید چای ایرانی از سایتهای معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید