همیشه در جست و جوی مرغ همسایه هستیم
به گزارش گلونی همیشه در جست و جوی مرغ همسایه که غاز جلوه میکند، هستیم در حالی که خودمان میتوانیم با جوجهای که داریم آن را تبدیل به غاز یا مرغ کنیم. شاید سخت باشد ولی نشدنی نیست.
اصلا خیلی وقتها زندگیها و رفتارهایمان مانند حکایت ملانصرالدین شده است که همچون او در بازار کفش فروشی قدم میگذاریم و به دنبال بهترین کفشها میگردیم که در آخر کفشی را به پا میکنیم که کفش خودمان است و میفهمیم همین از همه بهتر است.
پس برای عبور از امورات، و تبدیل نشدن به اموات! به جای نشستن و خمیازه کشیدن و لایک کردن و زدنهای دو دستی بر سرمان، باید با موجها موجنوردی کنیم. همین طور که تا الان با سویههای جدید همسو شدیم.
البته نه همرنگ جماعت شدن. بلکه رنگ کردن جماعت! نه نه. منظورمان همان رنگ اصلی خودتان است. اصلا خودتان را دریابید. بعد پیش بروید، بسازید، بسوزید و ته بگیرید. همین حال و آنی که دارید، همین جوش و خروشی که پیداست اگر دریابید می فهمید که دریایید! که حتی خودتان میتوانید تبدیل به باد شرطهای شوید که کشتیهای شکستهتان را از غرق شدن نجات دهد.
برای درک بیشتر شعری از لیلا حسنوند را بخوانید.
در وصف ماه روشن و خورشید تابان
از رودکی معمول بوده تا همین آن!
از کوه و دشت و صخره تا مصراع بعدی
هی از افق گفتیم و پهنای بیابان
از خشم توفان و سکوت سرد ساحل
سلفی گرفتیم و سفر کردیم از انسان
از وضع توفانی قایقهای خسته
درکی ندارد کشتی ساحلنشینان
وقتی که از ختم طبیعت بازگشتیم
آوارگی را کوچه کردیم و خیابان
در پنجره دخیل بستیم و نشستیم
شاید به امید بهاری در زمستان
وقتی که آدم حاشیه بوده در این متن
دیگر چه فرقی میکند شرح پریشان
سایر اشعار طنز را در گلونی بخوانید
پایان پیام
نویسنده خبر: زهرا بزرگی
ایرانیها چه دغدغههایی دارند؟
اینجا را ببینید