دبه های خالی در راه گنجنامه
به گزارش گلونی ما همدانیها در مواجهه با مشکلات و بحرانها خیلی منطقی و خوشبینانه عمل میکنیم.
برای مثال در حالی که دو هفتهای هست آب شرب همدان ساعات طولانی قطع است و چند روزی است بعضی مناطق کاملا آبی برای آشامیدن ندارند، به جای اعتراض و داد و بیدادهای رسانهای، مثل مردم بقیه شهرهای کشورمان، راهی سد اکباتان میشویم تا صحت خشکی آن را با چشمان خودمان ببینیم.
زمانی هم که خیالمان از خشک شدن سد راحت شد میگوییم: «اَاَاَ بپا هیچ آب نِمانده خو حق دارن آبِ قطع کنن.» یکی یک دبه خالی برمیداریم و راهی گنجنامه و تاریکدره میشویم تا حداقل از بیآبی نمیریم.
هیچ کس هم هیچ کجای کشور از بیآبی شهر ما باخبر نمیشود، چه برسد به آنکه خبرنگار بفرستند برای تهیه گزارش و همدردی و این لوس بازیهای مجازی، بله درست متوجه شدید ما همدانیها اعتراض و درخواست جمعی را لوسبازی میدانیم و همچون جزیرهای دور افتاده خودمان مشکلاتمان را حل میکنیم.
همین الان هم بعضی از هم استانیهای عزیزمان در شهرستانهای کبودرآهنگ و بهار در یک حرکت نوع دوستانه با استانداری تماس گرفتهاند که چاههای کشاورزی خود را در اختیار میگذارند که مشکل آب مردم شهر همدان چند روزی حل شود.
استانداری هم شیلنگ و لولهها را روی دوش انداخته و راهی شهرستان بهار شده است و ما هم بر طبل شادانهکوبان احساس رضایت میکنیم از این مدیریت بحران.
دبه های خالی در راه گنجنامه
احتمالا برایتان سوال شده باشد با این بحران کم آبی گسترده مگر این دو شهرستان که اعلام آمادگی کردهاند خودشان مشکل آب ندارند؟!
شهرستان کبودرآهنگ فرونشستخیزترین شهرستان استان همدان است و در کنار نیروگاه مفتح، به عنوان بزرگترین غارتگر آبهای زیرزمینی منطقه، تعداد زیادی چاه کشاورزی غیر مجاز هم دارد.
شاید به همین دلیل هم مسئولین محترم استان فعلا امدادرسانی مردم این شهرستان را از دستور کار خارج کردهاند و به سراغ شهرستان بهار بزرگترین تولیدکننده سیبزمینی کشور رفتهاند.
مزه پول حاصل از کشت سیبزمینی از مزه سببزمینی سرخکردههای میدان آرامگاه بوعلی همدان هم شیرینتر است و همانطور که هرچقدر به ما بگویند سیبزمینی سرخ کرده ضرر دارد باز به هر قیمتی هم شده از قید آن نمیگذریم، کشاورزان محترم هم فارغ از فرسایش خاک و کم شدن آبهای زیرزمینی سالانه دوبار کشت سیبزمینی دارند.
این مصرف خارج از برنامه و بیش از ظرفیت منطقه هم بهانه خوبی است که مسئولین خودشان را قانع کنند کار اشتباه نمیکنند و در جواب اعتراض احتمالی و بعید به این روش حل مسئله مقطعی بگویند: «اگر این آب بذل و بخششی از کشاورزان بهاری را که به این اقدام میزان از خودگذشتگی (شما بخوانید از پول گذشتگی) خود را ثابت کردهاند قبول نکنیم آنها در هر صورت با کشت پاییز این آب را مصرف خواهند کرد.»
با اینکه نوشتن اینها خلاف رفتار یک همدانی است و میشد با جمله «میشه که شی» منتظر وصل شدن چند دقیقهای آب باشم؛ اما نوشتم که یادآوری کنم این جمله معروف بین ما همدانیها از روی بیخیالی نیست.
ما حواسمان هست با آنکه یک روز بیآبی سیستان، یک روز گرد و غبار خوزستان، یک روز سیل لرستان و این روزها هم کمآبی شهرکرد خواست عمومی میشود؛ اما هیچوقت هیچکدام از این مشکلها حل نشده، مگر اینکه بادی، بارانی و همت جمعی از مردم کمکی کرده باشد.
ما یک گوشه نشستهایم و اینها را میبینیم بخاطر همین بیتوجهیها هم سعی میکنیم با مشکلات و بحرانهای شهر و استانمان بدون قیل و قال کنار بیاییم و منتظر برف سال جدید مینشینیم.
ما سالهاست امیدمان را از مدیریت درست، که این بار گریبان محیط زیست را گرفته است، و حتی رسانههایی که به اسم صدای درد مردم فعالیت میکنند از دست دادهایم که نه بازدید میدانی دردی از ما دوا کرده است و نه استان همدان در لیست محرومین هست که خبر داغی برای مطرح شدن اسم یک خبرنگار باشد، ما صرفا منتظر یک معجزه هستیم.
هیچ بزرگ بحران در ایران
پایان پیام
نویسنده: فاطمه زهدی
ایرانیها چه دغدغههایی دارند؟
اینجا را ببینید