نوروز تمرین دموکراسیخواهی است
به گزارش گلونی نعمتالله فاضلی در کانال تلگرامش نوشت: چرا نوروز مهم و ماندگار است؟ از میان آیینهای ایرانی هیچ یک ماندگاری و اهمیت نوروز را ندارند.
حمله اعراب و هجوم مغولان و تحول تجدد نه تنها نوروز را نکاست بلکه بر آن افزود. چنان افزود که اینک عالیترین و والاترین آیین همگانی ایران و ایرانی است.
تنها آیینی است که ایرانی هر جا و در هر موقعیتی آن را پاس میدارد و چون جان برایش گرامی است.
جان به در بردن نوروز از باستانیترین لحظه تاریخ تا امروز، معجزه فرهنگی تام و تمام ایران است.
نوروز نه به اعراب حجاز تعلق داشت و دارد نه به وحشیان مغول و نه از جنس ولنتاین و جشنهای دست ساخت مدرن است.
دشمن هم کم نداشت و ندارد اما اراده ایرانی بر نگهداری و ماندگاری ابدی نوروز استوار شده و استوار میماند.
چرا؟ مگر این آیین چه دارد که جایگزینی ندارد و نخواهد داشت؟ نوروز چه میگوید و چه میخواهد که چنین با اندیشه و احساس انسان ایرانی عجین شده و جدا ناپذیر است؟
نوروز و تمرین دموکراسیخواهی
پاسخهای بسیار به این پرسشها دادهاند و هر زمانهای نسلهای تازه میآیند و پاسخهای زمینه و زمانه خود را میدهند. و امروز هم مثل دیروزها و مثل فرداها پاسخهایی دارد که از روح زمانه میآید.
آنها را میگویم تا آیندگان ما بدانند امروزیها چرا دل به نوروز دادهاند و لبریز از شوق آنند.
۱. نوروز، تمرین دموکراسیخواهی است. نوروز همه شمول است و در آن خودی و غیرخودی، مذهبی و غیرمذهبی، شان و منزلتی برابر دارند.
نوروز، کسی را به خاطر اندیشهاش، ایمانش یا داشتهها و نداشتههایش طرد نمیکند. نوروز ، آدمها را به دستهها و فرقهها و طبقهها تقسیم نمیکند.
نوروز، در خدمت توجیه سلطه و سیطره گروهی بر گروه دیگر نیست.
در زمانه ما که ارزشهای دموکراتیک، جهانشمول شده و ملتها رویای دموکراتیک شدن دارند، نوروز، آیین تجلیدادن این خواست همگانی است.
۲. نوروز، پاسداشت انسان و انسانورزی است. در زمانهای که سخن گفتن از انسان، کفر است، نوروز جشنی است برای شادمانی انسان، نو شدن انسان، دیده شدنش و به تسخیر درآوردن کوچه و خیابان و میدان شهر برای چند روزی.
۳. نوروز، آیین مهر و مهربانی است. در زمانهای که تعصب، دشمنی و دشمنتراشی، و کینه و کینهتوزی، فضیلتی سیاسی است و پاداش میگیرد، نوروز، دعوت به دیدار، هدیهدادن، بوسیدن، رقصیدن و خواندن و شادمانی است. نوروز راه و رسم با هم بودن است.
۴. نوروز، نو شدن است، نو شدنی دایمی. در زمانهای که تغییرخواهی، جرم و گناه است، نوروز، شوق تغییر و شور رهایی از کهنه گراییهاست.
۵. نوروز پیوند با طبیعت و آمیختن با آن و آموختن از آن است. در زمانه غارت منابع و تخریب طبیعت، نوروز یعنی لحظهای بازگشت به زمین و بوسیدن دستان این مادر پیر و تکریم او.
۶.نوروز لحظه دیدن و دیده شدن است. زمانهای که هر کس جز ارباب قدرت و حامیان آنها از حق دیدن و دیده شدن محروماند، نوروز دعوتی فراگیر برای دیدار و دید و بازدید و دیدهبوسی است.
زبانها سرشار از تبریک و گشودگی است. حتی چهرههای عبوس و منحوس هم ناگزیر لحظهای لب گشوده و خود را شاد جلوه میدهند تا نشان دهند از مردم و با مردماند.
قدرت نوروز فراتر از قدرت قدرتمندان است و برای لحظهای، هر چند کوتاه و گذرا، همه نوروزخوانی میکنند و میدان شهر به روی همه گشوده میشود تا دیده شوند و ببینند.
اینها و بسیاری از ظرفیتها و قابلیتهای نمادین دیگر، نوروز را برای ایرانی امروز معنادار و اجتناب ناپذیر میسازد و برگزاری آن را بیش از هر آیین ملی و مردمی، همگانی و همهجایی میکند.
نوروز میراث اساطیری جمشید است
پایان پیام
ایرانیها چه دغدغههایی دارند؟
اینجا را ببینید