نوروز پایان هر سال و همزمان آغاز سالی دیگر است
به گزارش گلونی نعمتالله فاضلی در کانال تلگرامش نوشت:
ناگزیز باید جایی این دفتر نوروزی را بست و سخن از نوروز را ناتمام رها کرد. سخن نوروزی، البته که پایان پذیر نیست، چه، نوروز پایان ندارد.
پنج هزار سال است قند مکرر ذهن، زندگی و زبان ایرانی بوده و تا ایران و ایرانی هست همچنان خواهد بود.
نوروز پایان هر سال و همزمان آغاز سالی دیگر است. نوروز، نمادی از بی پایانی و سرآغازهای مکرر و ظرفیت آغاز کردن در عین پایان یافتن را نشان میدهد.
با نوروز به آخر سال میرسیم نه آخر خط. مسیر هستی، بیابتدا و بیانتهاست.
نوروز بیان آیینی این فلسفه ایرانی است که کلیم کاشانی آن را به زبان شعر میگوید:
«ما ز آغاز و ز انجام جهان بی خبریم
اول و آخر این کهنه کتاب افتاده است»
نوروز نمادی از نبود پایان و حضور آغازهای بیپایان است. و درستتر این است که آغازی هم در کار نیست.
نوروز را ما خلق کردهایم و این آغاز و انجام، قصه ماست. به بیان والای مولانا:
«نوروز بمانید که ایام شمایید
آغاز شمایید و انجام شمایید»
باری، این ما هستیم که جهان را قصهای میکنیم تا غصهها و غمهایمان را در آن بریزیم و به هستی معنایی متناسب حال و روز و روزگارمان بدهیم.
قصه نوروز قصه ماست، بی کم و کاست. قصه نوروز، مانند همه قصهها، حول مسالههای ما آدمهاست، مساله زندگی، مساله با هم بودن، مساله طبیعت، مساله همزیستی و صلح، و مساله زیبایی و مسالههای دیگر.
کوشیدم قصه نوروز را روایت کنم، قصه ای که راویان و قهرمانان آن همه ایرانیانند و هر کس سهم و سرایی در آن دارد، و میخواهد و میکوشد رد و نشانی از خود در آن بیابد و بسازد.
همه ما قصه نوروز را با زبان و گویش و لحن خودمان میگوییم و میخوانیم و میشنویم و از آن لبریز و سیر نمیشویم. همه ما از میانه قصه میآغازیم و هرگز انتهای آن نمیرسیم.
سهم من نیز رمزگشایی از رموز و رازهای فرهنگی است که شما در این قصه شگفت و در روز و روزگار اکنون خلق کرده و میکنید.
این دفتر نوروزی که نوشتم چیزی نبود جز کوششی و جوششی که موجب و موجد آن هم بهار بود و نوروز.
به قول سعدی:
«آدمی نیست که عاشق نشود وقت بهار
هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب است».
این نکات را گفتم تا نشان دهم مقصود از نوروزاندیشی، سرگرمی نیست و نمیخواهم قاعده «وصف العیش، نصف العیش» را دنبال کنم و با گفتن از نوروز، خودم و شما را به هیجان بیاورم.
هر چند هر نوشتهای به تعبیر رولان بارت ناگزیر از خلق «لذت متن» است؛ البته اگر نوشتهای با کیفیت و لایق باید.
اندیشیدن به نوروز تلاشی فکورانه برای خلق روایتی سازنده از فرهنگ ایرانی در مواجهه با چالشهای جدی امروز ماست.
اصول بنیادین و جهان بینی نوروزی واجد دلالتهای مهم و سازندهای است که میتواند محیط گرایی و بوم شناسی ایرانی، فلسفه زندگی، بنیانهای همزیستی صلح جویانه، تعامل اجتماعی اخلاقی و انسانی، اعتدال، زیبایی شناسی ایرانی، حکمرانی دموکراتیک، سیاست سور، یادگیری عمیق، شهروندی فعال، فراغت فرهیخته، آگاهی شاد و دیگر ارزشهای امروزی جامعه و انسان ایرانی را توضیح دهد. برپایه همین چشم انداز کوشیدم اندیشه ای روشن از نوروز روایت کنم.
نوروز آگاهی از اندیشه تازه است
پایان پیام
ایرانیها چه دغدغههایی دارند؟
اینجا را ببینید