آخرالزمان در آیین مانوی
به گزارش گلونی در آیین مانی زمانی که آخرالزمان فرامیرسد، اهریمن همراه با دیوان طرفدارش مشغول بدکاری شده و سعی دارد تا جلوی زاد و ولد و آمیزش را بگیرد.
او در این دوران به اشاعه بدیها پرداخته تا ارواح در زندان تن اسیر شده و رهایی آنها لحظه به لحظه سختتر شود.
این زمانی است که عیسی در باور مانوی ظهور کرده و سعی در برپایی عدالت و نیکی میکند.
با این حال، آسمان و زمین به هم میریزند. چراکه ایزد نگهدارنده زمین یعنی مانبد برکنار میشود و زمینهای دیگر هم تکهتکه میشوند و فریاد گناهکاران از همه سو به گوش میرسد.
مراد از تکهتکه شدن همهچیز هم آن است که نور موجود در هرچیزی آزاد شود و این تلاطم ۱۴۶۸ سال ادامه دارد.
آخرالزمان در آیین مانوی
بعد از گذشت این زمان، هنگامی که اهریمن رستگاری نور و عروج ایزدان را میبیند، گریان و عصبانی شده، آوای جنگ سر میدهد.
اما در کمال تعجب سپاهیانش گرد تا گرد او جمع میشوند، به جای پیوستن و یاری رساندن به وی، او را در گوری انداخته سنگ بزرگی روی آن قرار میدهند و او را له میکنند.
به این ترتیب راه نور و تاریکی از هم جدا میشود. این اتفاق سبب میشود که آخرین پارههای نور هم آزاد شده و به شمایل ایزدی دربیاید که واپسینایزد نام دارد.
در آخر، ایزدان و اروح به بهشت و دیدار پدر بزرگی، ایزد ایزدان آیین مانوی رفته در حالی که تاجی از نور بر سر و جامههای بهشتی بر تن دارند.
این دیدار اتفاقی خجسته و نادر است. چراکه آن در جهان مادی توانایی رخ دادن نداشته است.
پس از این دیدار است که زمان جاودانه میشود و تمامی نورها به هم پیوسته و متحد میشوند و همهچیز به اعلی درجه کمال خود میرسد. درست مانند همان زمان نخستین.
اسطوره آفرینش مانی؛ آفرینش نخست
پایان پیام
نویسنده: کیمیا قنبری