فریدون؛ شاه اساطیری
به گزارش گلونی بعد از آن که جمشید دچار غرور شد و نسبت دروغ به خداوند روا داشت، فره ایزدی او در سه مرحله به شکل پرندهای از او گریخت.
قسمت اول این فره به ایزد مهر، قسمت دوم آن به قهرمان اسطورهای گرشاسب و قسمت سوم آن فره به فریدون رسید که میتوان او را بزرگترین شاه در اساطیر ایرانی دانست.
بعد از آن که جمشید فره خود را از دست داد، ضحاک بر تخت پادشاهی تکیه زد. طولی نکشید ضحاک به بیدادگری پرداخت و روزانه جوانان ایران را خوراک مارهای خود میکرد.
تا این که یک شب از هزار شب شاهی و بیدادگری خود خواب دید که فریدوننامی او را به زیر خواهد کشید. پس خواب آرام از او گرفته شد و وی درصدد جستوجوی فریدون برآمد.
فریدون از پدری به نام آبتین و مادری با نام فرانک متولد شد و قسمتی از فره جمشید به او رسید.
سالها گذشت تا اینکه فردی به نام کاوه که از ستم ضحاک به ستوه آمده بود، بر پا خاست و فریدون را نیز به شهریاری برداشت.
فریدون ضحاک را شکست داد و او را در کوه البرز به بند کشید. اما نکشت.
در متون پهلوی گزارش شده است که اورمزد به فریدون اطلاع داده است که اگر ضحاک را از بین ببرد، از جای زخم تن او خرفستران (حشرات موذی) بیرون آمده، جهان را در خود فرومیبلعند.
پس این چنین شد که ضحاک در بند شد تا این که در آخرالزمان به دست کارگزاران اهریمن دوباره آزاد شود و به بدکاری بپردازد. در آن زمان، گرشاسب نیز دوباره بیدار شده و این بار اوست که ضحاک را از بین میبرد.
اما به فریدون باز گردیم. او دو خواهر جمشید با نامهای ارنواز و شهرناز را نیز از بند ضحاک رهاند و آن دو زن نژاده را به زنی برگزید.
از این دو خواهر فریدون صاحب فرزندانی به نامهای ایرج، تور و سلم شد. فرزندانی که ادامه سرنوشت آنها را در شاهنامه فردوسی به خوبی شاهد هستیم.
پیروزی کاوه آهنگر بر ضحاک و به تخت نشستن فریدون
پایان پیام
نویسنده: کیمیا قنبری