جهانسوز شاه؛ شاهی که تخت و تاج نداشت
همه ما آغاز سلطنت قاجار را با محمدخان میشناسیم. با این حال، جالب است بدانیم که پیش از وی نیز شاهی از دل ایل قاجار برخاست که نه تاج داشت و نه تخت و جهانجوییاش راه به جایی نبرد.
به گزارش گلونی درست آن زمانی که کریمخان زند با رفتار ملایم و محترم یک پایگاه اجتماعی برای برادران همسر خود یعنی پسران محمدحسنخان، رئیس سابق ایل اشاقهباش که به قتل رسیده بود، ایجاد کرد با ادعای سلطنت فردی به نام جهانسوز شاه از ایل قاجار مواجه شد.
حسینقلیخان، یکی از پسران خان ماضی قاجار از کریمخان درخواست کرده بود که وی را به حکومت دامغان برساند و برادرش مرتضی قلی خان را نیز به نیابت برگزیده و به همراه وی اعزام کند. خان زند درخواست برادران همسر خویش که پسران رقیب سابقش بودند، پذیرفت و دو مرد راهی دامغان شدند.
در آنجا با ایلات قاجار و ترکمان وارد مذاکره شده و دست به طغیان علیه خویش سببی خویش، شاه زند زدند.
حسینقلیخان با لقب جهانسوز شاه و با همراهی برادرانش فردی به نام محمدخان را که در آن زمان حاکم مازندران بود، در بابل به قتل رساند و خود در آن شهر سلطنتش را اعلام کرد.
در همین حال، زمانی که سپاه زندیه از شرح واقعه با خبر شد، به فرماندهی زکیخان زند که به بیرحمی و سنگدلی شهره بود، به سوی مازندران حرکت کرد و جهانسوز شاه چون تاب مقاومت نداشت به گرگان فرار کرد تا به خیال خود بار دیگر با کمک ترکمانان قدرتی به دست آورد.
در این رویداد، تعداد زیادی از مردم بابل به جرم همراهی و طرفداری از جهانسوز شاه به دست زکیخان به شکل وحشتناکی کشته شدند و بار دیگر هزینه زیادی پرداخت کردند.
شاید به همین خاطر بود، زمانی که جهانسوز شاه دوباره و با سپاه اندک خود نزد حاکم جدید مازندران یعنی مهدیخان پسر حاکم سابق مازندران رفت، جهانسوز شاه را دستگیر کرده و سپاهیانش نیز وی را در دست مردم رها کردند.
سپس دو نفر از غلامان حسینقلیخان ملقب به جهانسوز شاه را از بین بردند و در نهایت تنها پسری به نام باباخان از او به جای ماند.
زوال قطعی زندیه در جریان فتح اصفهان
پایان پیام
نویسنده: کیمیا قنبری