خداوکیلی با شاخه درخت نمیشود
به گزارش گلونی این عکس (عکس خبر) را میبینید؟ سال ۹۴ منتشرش کردهایم. سالی که پایگاه خبری گلونی را تاسیس کردیم تا رسانهای باشد برای محیط زیست ایران.
از آن سال، هر سال نوشتهایم و نوشتهام و گفتهایم و گفتهاند که ایران نیاز به ابزار و تجهیزات مهار آتش دارد. در ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ در اوج آتشسوزی جنگلها تلاش کردیم برای ساخت برخی ابزار و خرید برخی تجهیزات.
از بقای خیریهای زاگرس نوشتم و گفتم مگر میشود هر سال با پول مردم به جنگ آتش برویم؟
حالا در تابستان ۱۴۰۳ اوضاع همان است. همان بیل و کلنگ و همان شاخه درخت. مراتع را میسوزانند و آتش از مرتع به درختان میکشد و به سوی جنگل میرود.
امسال برخی مکانها میسوزد که دهها بار سوخته است. کافی است تاریخ خبر را بهروز کنیم. علت همان است، عرصه همان است، امکانات همان است و تنها تفاوت این آتش با آن آتش در درختانی است که میسوزند و برای همیشه از تاریخ ایران محو میشوند.
بیاعتنا نیستم ولی مشتم از کوبیدن بر سندان درد گرفته است. هر کاری توانستیم کردیم و نشد. با هزاران واژه نوشتیم و نشد. خواستیم، درخواست کردیم، التماس کردیم، نشد.
زاگرس مهم نشد. زاگرس معتبر نشد. زاگرس را مادر نمیدانند. زاگرس را زندگی نمیدانند و طبیعت ایران سال به سال جلوی چشممان دارد تمام میشود.
همین اردیبهشت ماه در موسسه رحمان نشستی برگزار شد با عنوان «احتمالات آتی زندگی اجتماعی ایران با تاکید بر مشکلات محیطزیستی و اقلیمی». کارشناسان دور یک میز نشسته بودند و از آینده ایران میگفتند. آینده ایران را هنوز میتوانیم نجات بدهیم اما خداوکیلی با شاخه درخت نمیشود.
پایان پیام