دیگر هیچ خبری غافلگیرمان نمیکند
داستان دو ریزش
به گزارش گلونی سیل جاده چالوس را ویران کرده است. مردم کشته شدهاند و کاربران به محض شنیدن خبر از کوهخواری و جنگلخواری میگویند. یعنی دیگر نیاز نیست منتظر باشیم تا کارشناسان بیایند بگویند چرا سیل جاده چالوس را بُریده است. مردم میدانند، مردم دارند با این اخبار زندگی میکنند. مگر همین ماه گذشته نبود که سیل مشهد را گرفت. سیل مشهد مگر شبیه سیل خرمآباد و شیراز نبود و همه مگر شبیه سیل امامزاده داوود نبودند؟
سیل برایمان تکراری است. غمی است تکراری که دیگر برای فهمش نیاز به اکولوژیست و کارشناس محیط زیست نداریم. از بر هستیم ماجرا را.
جاده چالوس ریزش کرده است و امدادگران دنبال پیکرها هستند که خبر میرسد ریزش معدن در شازند؛ ۴ راننده را زیر ۴۰۰ هزار تن آوار محبوس کرده است.
مرگ در معدن و مرگ معدنکاران مرگی عجیب است. انگار آن زحمتکشان با تن و بدن سیاه، رنج زمانه را نمایندگی میکنند. تا خبر ریزش معدن منتشر میشود، میبینم دوستم در یکی از گروههای تلگرام مینویسد: ایمنی ندارند این معدنها، فقط به دنبال برداشت بیرویهاند. خدا کند زنده پیدا بشوند.
بلافاصله خبر میرسد آقای مخبر دستور داده است گزارشی دقیق از علل وقوع حادثه ریزش معدن در شازند تهیه شود. اما آیا چیزی در گزارش خواهد آمد که ما ندانیم یا ما را متعجب کنید؟ بعید است.
مردم این روزها میدانند و دانستههایشان را زندگی میکنند. ما آن قدر حوادث شبیه به هم در ذهن داریم که انگار دیگر هیچ خبری نمیتواند غافلگیرمان کند.
پایان پیام
نویسنده: رضا ساکی
سوختن بیمارستان نباید عادی شود