پنجم فروردین سال هزار و سیصد و نود و هشت در خاطرهها ماند
پایگاه خبری گلونی راضیه حسینی: امروز پنجم فروردین ماه سال هزار و سیصد و نود و هشت است. روزی که طبیعت طغیان کرد.
بنای ناسازگاری گذاشت و هر چه و هر که سر راهش بود را نابود کرد. روزی که همه دنبال مکانی برای در امان ماندن از خشم طبیعت هستند و پی راه چارهای برای آرام کردنش.
اما آیا واقعا طبیعت است که بنای ناسازگاری را با ما مردم گذاشته یا این طغیان صبر لبریز شدهاش است؟
تا دلمان خواست به بهانههای مختلف درختانش را نابود کردیم. گاهی برای ساخت ویلاهای شیک و مدرن.
ویلاهایی که در بالکنش بنشینیم و به قول خودمان از مناظر زیبای طبیعت لذت ببریم.
طبیعتی که خواستیم باب طبعمان باشد و به ویلا و ساختمانهایمان بیاید.
جنگلها را نابود کردیم. رودها را خشک کردیم. پل روگذر و زیرگذر ساختیم. خلاصه هر بلایی که خواستیم سر طبیعت آوردیم.
پنجم فروردین سال هزار و سیصد و نود و هشت در خاطرهها ماند
تا اینکه دیگر صبرش لبریز شد و امروز پنجم فروردین ماه سال هزار و سیصد و نود و هشت همان روز است.
روزی که طبیعت قهر و خشم خود را به ما نشان داد. روزی که نه ویلاها و نه دیوارها توان مقابله با این خشم را ندارند.
تمام سازههای دست ما انسانها در بسیاری از مناطق نابود شده است و هر لحظه به مقدار این نابودی اضافه میشود.
پی مقصر گشتن دیگر فایدهای ندارد. شد آنچه نباید میشد ولی کاش زودتر از اینها به فکر میافتادیم زودتر از امروز.
امروز حتما در خاطر تمام ما ایرانیها خواهد ماند. به عنوان روزی هولناک و تلخ.
روزی که خیلیها در شیراز و لرستان و خوزستان درگیر سیلی وحشتناک و ویرانکننده شدهاند.
سیلی که انگار خیال آرام شدن ندارد و هنوز تشنه انتقام گرفتن است.
خداکند طبیعت آرام شود. خداکند ما مردم یاد بگیریم به طبیعت احترام بگذاریم و تیشه به ریشهاش نزنیم.
پایان پیام