خانه » خاطرات آقای ظفرقندی

خاطرات آقای ظفرقندی

نه به چای کله مورچه ای

نه به چای کله مورچه ای

برای این‌که خیال‌تان را راحت کنم، ذائقه مصرف‌کننده داخلی هم کلا نسبت به چای خارجی تغییر کرده است. نه به چای کله مورچه ای.

طی شدن روند اداری در زمان زلزله

طی شدن روند اداری در زمان زلزله

هنوز حرفش تمام نشده بود که یک آجر از سقف کنده شد و خورد توی سرش. خدا را شکر، سقف تحویل من نبود. طی شدن روند اداری در زمان زلزله.

یک ترفند مدیریتی ساده

یک ترفند مدیریتی ساده

همین‌که خواستم حرفی بزنم، یک مشت پوست موز چپاندند توی دهنم و من را داخل همان سطل به دفتر مدیر انتظامات بردند. یک ترفند مدیریتی ساده.

پاداش وسوسه‌ انگیز فرزندآوری

پاداش وسوسه انگیز فرزندآوری

به‌ عبارتی من فقط ده ماه زمان داشتم تا سه فرزند به ناوگان بدبختی‌ام اضافه و آن را به کارناوال شادی تبدیل کنم. پاداش وسوسه‌ انگیز فرزندآوری.

گزارش فساد و مستندات کپی شده

گزارش فساد و مستندات کپی شده

مرد حسابی، همه را به جان هم انداخته‌ای. آن‌وقت نشسته‌ای داری با خیال راحت می‌لنبانی؟ خرابکاری می کنم پس هستم! گزارش فساد و مستندات کپی شده.

آمار درست و روده‌ های راست

آمار درست و روده‌ های راست

مدیر آمار گفت: «من از شما که دست‌تان توی کار است تعجب می‌کنم که چطور به آمار من اعتماد کردید». آمار درست و روده‌ های راست.

بدو برای قهرمانی من

بدو برای قهرمانی من

یک عمر چای داده‌ام، آب و جارو کرده‌ام، تی کشیده‌ام، سرویس بهداشتی شسته‌ام. شما برای شرکت چه کرده‌ای؟ بدو برای قهرمانی من.

به بالا بروید