خرید تلویزیون و فروش کلیه
خرید تلویزیون و فروش کلیه. گوشی را با عصبانیت گرفت گفت: واقعا که اندازهی هواکش دستشویی هم عقلت نمیرسد. لااقل میداند وقتی چراغ روشن …
خرید تلویزیون و فروش کلیه. گوشی را با عصبانیت گرفت گفت: واقعا که اندازهی هواکش دستشویی هم عقلت نمیرسد. لااقل میداند وقتی چراغ روشن …
از ترس پس گردنی فاصلهی ایمنی را رعایت کرده و گفتم: باباجان، اگر خستهاید و برایتان سخت است، پول بدهید تا خودم بروم و کتابها را بخرم.
خانواده فرهنگینما. ابروهایش را درهم کرد و گفت: بازهم پول میخواهند؟ مگر نگفتم که گنجی درکار نیست و دیگر از این کاغذها نفرستند؟ یعنی می خواهی …
شما متهم هستید که پول های اهدایی پدرتان به مدرسه را اختلاس کرده و در کیفتان مخفی کردهاید.
خوبی تلویزیون این است که صدجور حرف نمیزند. درست است که چندبار تکرار میکند، اما همهی حرفش یکی است.