خانه » خرده نصیحت های پدر پسری

خرده نصیحت های پدر پسری

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست. بابا استاد ایجاد پیوندهای آسمانی بود. یک‌جور بامهارت، چیزهای بی‌ربط را به هم پیوند می‌زد که دهانمان بازمی‌ماند…

سحرخیز باش تا کامروا گردی

گفتم: شما الان کامروا هستید؟ شما که هر روز به‌ قول خودتان، کله‌ی سحر پا می‌شوید و تا بوق سگ کار می‌کنید، خوشبخت هستید؟

کَل کَلِ پدری پسری

کل کل پدری پسری

کَل کَلِ پدری پسری. اگر طرفدار هیچ تیمی نیستید، پس چرا وقتی پرسپولیس می‌بازد انقدر خوشحال می‌شوید و به من سرکوفت می‌زنید؟ یا وقتی استقلال…

پیشگیری بهتر از درمان است

اگر به‌جای تو دسته بیل بزرگ کرده بودم، الان دیگردر صنعت دسته بیل به خودکفایی رسیده بودیم و نیازی به وارد کردن دسته بیل نداشتیم.

نذری

من اگر قرار باشد، نذر می‌کنم که اگر شاگرد اول نشوی، صدتا پس‌گردنی پس گردنت بزنم.

مدرسه‌‌ استاندارد چه مدرسه‌ای است؟

مدرسه‌‌ استاندارد چه مدرسه‌ای است؟

مدرسه‌‌ استاندارد چه مدرسه‌ای است؟ آن مدرسه‌ که هر روز از آدم پول نگیرند. معلمانش خوب درس بدهند. با بچه ها خوب رفتار کنند. بخاری‌هایش آتش نگیرند.

سرویس مدرسه و طرح ترافیک

گفتم: توروخدا بابا، شر درست نکنید. اصلا من سرویس نخواستم. پیاده حالش هم بیشتر است. کاری نکنید که تلافیش را سر من دربیاورند.

سرویس لکنته مدرسه

بابا همیشه جایی از سفره می‌نشست که برتلویزیون مُشرِف یاشد و بتواند هم غذا بخورد و هم اخبار ببیند. دقتی که برای پیدا کردن یک جای استراتژیک داشت را اگر هیتلرو ناپلئون داشتند، دیگر شکست نمی‌خوردند.

به بالا بروید