در هفته فرهنگی لرستان، نشست تخصصی فیلم برای گوگادین بهشت نیست برگزار شد.
به گزارش پایگاه خبر گلونی، این نشست که با نمایش فیلم نیز همراه بود روز یکشنبه ۲۴ مرداد ساعت ۱۸ با حضور سازنده فیلم سیدغلامرضا نعمتپور همچنین مسعود رایگان، وحید موساییان، غلامرضا رمضانی، رامتین شهبازی و طهماسب صلح جو در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
در جلسه نقد فیلم در مورد شیوه فیلمساز برای معرفی و روایت زندگی یک شخص ناشناخته صحبت شد. طهماسب صلحجو در مورد این فیلم گفت: «این فیلم برای من حالت سمبلیک دارد و نشانهای از فرهنگ گم شده ماست. یک نمونه معرفی شده است اما چنین مواردی در کشور ما کم نیستند. متاسفانه ژورنالیسم در کشور ما به وظیفه خود که کشف و معرفی است توجه نمیکند، وظیفهای که این فیلم به خوبی انجام داده است.» صلحجو همچنین از ناصر غلامرضایی سازنده فیلم «خون بس» به عنوان پایهگذار سینمای بومی لرستان یاد کرد و حس لهجه و فرهنگ لری را در همه لحظههای فیلمهای او جاری دانست.
پس از آن رامتین شهبازی فیلم را دارای گزینههای جذابیت عنوان کرد. او موضوع اولیه فیلم را گیرا و نحوه روایت را هنرمندانه و مهندسیشده دانست و فیلم را دارای ایهام سازنده و نه ابهام مخرب معرفی کرد. شهبازی گفت: «فیلم از زبان راویان مختلف داستان را پیش میبرد و گاهی این روایات با هم متناقض هم میشوند. همین تکثر در روایت و مشاهده شدن قهرمان فیلم در شهرهای مختلف به نوعی او را از انسان عادی بودن جدا میکند و در تمام جهات منتشر میکند. گویی همه جا هست و هیچ جا نیست.»
در ادامه غلامرضا رمضانی و وحید موسائیان در مورد سینمای بومی ایران حرف زدند. آنها سینمای بومی ایران را بسیار ضعیف و بدون عرصهای برای عرض اندام توصیف کردند. سینمایی که زیر آمار فروش فیلمها خوابش برده است و جریانی به عمد نمیگذارد اقوام و خردهفرهنگها در آن راه یابند. موسائیان گفت: «لرستان هم مثل باقی اقوام سینما ندارد. به صرف ساخت چند فیلم در لرستان نمیتوان این عنوان را به آنها داد چون ادامهدار نیستند.»
در پایان نعمتپور ابراز امیدواری کرد که مردم با دیدن این فیلم به دنبال تهیه کتاب بروند و آن را بخوانند. همچنین کتاب دیگری از علی میردریکوندی به نام «نورافکن» که به گفته کارشناسان از «برای گونگادین بهشت نیست» ارزشمندتر است. نورافکن مجموعه بزرگی از داستانهای اصیل است که در دانشگاه آکسفورد نگهداری میشود و این دانشگاه برای هر صفحه کتاب حدود ۴۰۰ پوند حق کپی رایت طلب میکند.
***
«برای گونگادین بهشت نیست
فیلم برای گونگادین بهشت نسیت داستان زندگی علی میردریکوندی نویسنده مشهور اما گمنام لرستانی است. کتاب معروفش «برای گونگادین بهشت نیست» نام دارد و غلامرضا نعمتپور در فیلم مستندی به همین نام داستان جستوجو برای یافتن او را روایت میکند.
سال ۱۳۴۴ روزنامههای ایران به طور اتفاقی در روزنامه دیلی اکسپرس به نام نویسنده ایرانی برخورد کردند که مورد ستایش قرار گرفته بود و کتابهایش پرفروش شده بودند اما هیچکس از او خبری نداشت. در آن سالها روزنامهها از او با عنوان «میلیونر گمشده» یاد کردند و کل ایران برای یافتنش بسیج شدند. عکسهای زیادی به او نسبت داده شد و هر روز خبرهایی از دیده شدن او در یکی از شهرهای ایران منتشر میشد. این داستان بعد از مدتی به فراموشی سپرده شد تا اینکه سالها بعد غلامرضا نعمتپور در کتاب مشاهیر لرستان نوشته ایرج کاظمی به نام علی میردریکوندی برخورد. او که در سال ۱۳۷۵ با انجمن سینمای جوان وارد سینما شده بود، در سال ۱۳۹۰ تحقیقات خود را بر روی زندگی این نویسنده لرستانی آغاز کرد و تا سال ۱۳۹۲ نتایج این تحقیقات را به صورت فیلمی مستند ساخت.
علی روستازادهای کمسواد بود که در دوران جنگ و قحطی زندگی میکرد. حکومت مرکزی عشایر را سرکوب میکرد و فرزندان آنها از جمله علی را برای تحصیل اجباری به دارالتربیه میفرستاد. او در مدرسه بااستعداد نشان میداد تا اینکه چندین سال بعد انگلستان- ایران را تصرف کرد و علی به عشق یاد گرفتن زبان انگلیسی به عنوان کارگر نزد آنها رفت. همین باعث شد او داستانهایش را به زبان انگلیسی بنویسد. او برای یادگیری زبان به فردی به نام «همینگ» نامه مینوشت و همینگ اشتباههایش را اصلاح میکرد. سالها بعد که همینگ به اجبار از ایران رفت و ارتباطش با علی قطع شد، همین دستنوشتهها را به صورت کتاب درآورد و نام «برای گونگادین بهشت نیست» بر روی آن گذاشت.
گونگادین نامی هندی است که انگلیسیها روی علی میردریکوندی گذاشته بودند. همین نام باعث نظراتی در مورد هندیبودن نویسنده کتاب شد. از طرف دیگر عدهای عقیده داشتند اصلا همینگ این داستانها را سر هم کرده تا کتابش فروش بیشتری کند. ادعایی که در مستند غلامرضا نعمتپور توسط کارشناسان رد میشود.
در نهایت نتیجه جستوجوهای فیلم نشان میدهد علی میردریکوندی پس از سفرهای متعدد به چندین شهر ایران در امامزاده جعفر بروجرد با لباسهایی مندرس و چهرهای ژولیده در حالی که دور و برش پر از مجله و کتاب بود میمیرد و با نام سیدعباس به خاک سپرده میشود.
پایان پیام
گزارشگر: پدرام پاشایی