«هر سال ٢١ شهریور روز ملی سینما برای من که عمری را در این راه سپری کردهام، روز بزرگی است و خوشحالیام را از صمیم قلب نشان میدهم. ولی امسال حضور بیحضور «عباس کیارستمی» به من این اجازه را نمیدهد و مانند عزاداران در اولین عید خانهنشینم کرده است.
گذشته از اینکه درگذشت «عباس کیارستمی» بر اثر اهمال و بیتفاوتی پزشکی، زخمی عمیق بر سینمای مملکت زده و جایش به اینزودیها پر نخواهد شد، برای من مثل مهمانی است که نشانی خانه دوست را گم کرده و سردرگم در دامنه تپهای زیبا رها شده. وقتی فیلم «گزارش» ساخته میشد روزی نبود که عباس مرا متعجب نکند. چون من پرورده سینمای هالیوود بودم و او میانبر ارتباط برقرارکردن با تماشاگران را بدون دنگ و فنگ برای خودش پیدا کرده بود.
او نیز مثل من عاشق سینما بود و همه آثار مهم سینمای جهان را دیده و از میان همه بزرگان سینما «باستر کیتون» را سرمشق خود قرار داده بود؛ ساده، بیآلایش و ناب. او به جای استفاده از لنز زوم با قدرت خلاقهاش روی واقعیتهای جامعه زوم کرده بود و عشق خود را به آنچه طبیعت به ما عرضه کرده است، با نگاه نافذش نشان میداد. «عباس» فیلمساز، نقاش، شاعر، عکاس، گرافیست و نجار درجهیکی بود و تمام افتخاراتی که جهان به او داده بود، بدون ذرهای تفرعن به وطنش تقدیم کرد. رفتار اجتماعی ِ او باید سرمشقی برای همه آنهایی باشد که با اندک شهرت و موفقیت، دیگر خدا را بنده نیستند. عباس جایت خالی است.»
پایان پیام