کلاهت پس معرکه است یعنی چه
پایگاه خبری گلونی، سیدرضا شکراللهی: بعضی از ضربالمثلهای قدیمی با هیچ زور و ضربی از زبان مردم بیرون نمیروند.
مثلاً کیست که «کلاهت را بچسب» یا «کلاهش پس معرکه است» را استفاده نکرده باشد یا نکند؟
سردرآوردن از ریشهی این ضربالمثلها شیرینی خاص خود را دارد.
برخی شأن نزولها ساختهی ذهن خلاق برخی نویسندگان است و بعضی حکایتها هم ریشه در تاریخ کهن یا معاصر دارد. حالا ریشهی این دو مَثَل را به نقل از نوشتههای قدیمی مهدی پرتوی برایتان بازمیگویم.
در روزگار قدیم که درویشها و شعبدهبازها معرکه میگرفتند، مردم از فاصلهی یکی دو متری گرد آنان حلقه میزدند و چون در آن روزگار نه تنها از موبایل و اینترنت خبری نبود که از تلویزیون و سایر سرگرمیها هم اثری نبود، معمولاً حلقهی مردم تنگ و پرشمار میشد و برنده کسی بود که بتواند در صف اول بنشیند به تماشا.
کلاهت پس معرکه است یعنی چه
گاهی اتفاق میافتاد که یکی از تماشاچیانِ ردیف جلو کاری میکرد که مزاحم کناردستیهای خود میشد یا موجب حواسپرتیِ معرکهگیر.
در این موقع یکی از تماشاچیان کلاه از سرِ مزاحم برمیداشت و پرت میکرد به عقبِ معرکه.
حضرتِ مزاحم هم، که کلاه به سان ناموسش بود، میرفت پی کلاهش، و به این ترتیب شر خود را کم میکرد.
از این رهگذر بود که «کلاهش پسِ معرکه است» بهمرور به شکل ضربالمثل درآمد. «سفت نگه داشتن کلاه» هم از همین معرکهها و حاشیههایش مایه گرفت، برای کسانی که کلاهشان را قرص نگه میداشتند تا مبادا دیگران آن را پسِ معرکه بیندازند و سرشان بیکلاه بماند!
پایان پیام
برای اطلاعات بیشتر مزخرفات فارسی نوشته رضا شکراللهی را بخوانید:
برای خرید نسخه الکترونیکی کتاب مزخرفات فارسی اینجا کلیک کنید
برای خرید اینترنتی نسخه چاپی مزخرفات فارسی اینجا کلیک کنید