سفر مجازی و علمی به آبشار شوی
به گزارش پایگاه خبری گلونی، کمیته همایشها و کارهای میدانی انجمن ایرانی ژئومورفولوژی ایران در آذر ۱۳۹۵ سفری علمی به منطقه دز و آبشار شِوی کرد.
سفر مجازی و علمی به آبشار شوی
این سفر با حضور دانشجویان مقطع دکتری و استادان دانشگاه انجام گرفت. این گزارش به قلم ابوطالب محمدی در کانال تلگرامی این انجمن منتشر شده بود که به دلیل اهمیت موضوع با ویرایش در پایگاه خبری گلونی بازنشر میشود:
تله زنگ در مسیر آبشار شوی
برنامه کارگاه میدانی زاگرس چینخورده در یک گروه مشورتی پیشنهاد و بررسی شد. بررسیهای بیشتر یک مسیر ماندگار و قابل اجرا را تداعی مینمود. دیدار از آبشار شوی در روز اول، دیدار از دره کول خرسان دزفول در روز دوم، و بازدید از سد دز در روز پایانی.
طبق روال تمام برنامهها، اطلاعیهای تنظیم و در معرض نظر اعضای انجمن قرار گرفت. براساس توانایی و مرتبطبودن، رشته تحصیلی و زمان درخواست اعضای گروه مشخص شدند.
برای رسیدن به آبشار شوی (shevi) از مسیر تله زنگ فقط باید از طریق قطار عادی و یا محلی استفاده کرد. بر این اساس گروه رأس ساعت ۱۲:۳۰ روز چهارشنبه از راهآهن تهران به سمت تله زنگ حرکت میکند. قطار خالی است و دوستان فکر میکنند که میتوانند خوابی راحت روی صندلیها داشته باشند، اما رفته رفته به تعداد مسافران افزوده میشود، بهخصوص از ایستگاه دورود به بعد.
باران که از پشت شیشه قطار به پایین سر میخورد و گاهی همراه با رعد و برق هست، یاد توصیه مدیر میافتم که آوردن پانچو را الزامی دانست.
به ایستگاه تله زنگ میرسیم، ایستگاهی که مستقیم شما را روی ریل راهآهن پیاده میکند!
روستای تله زنگ در تقسیمات کشوری، از توابع شهرستان اندیمشک است؛ همچنین ایستگاه راهآهن تله زنگ یا ایستگاه شهید چراغی زیر نظر اداره کل راهآهن زاگرس قرار دارد و از سمت اندیمشک، ششمین ایستگاه است. گویش اهالی روستا لری بختیاری و شغل اغلب ایشان (بهجز کارمندان راهآهن) دامداری است.
روستای تلهزنگ، بهجز راهآهن دسترسی دیگری ندارد. به همین دلیل در روستا خودرو دیده نمیشود. قطارهای سریعالسیر و فوقالعاده در این ایستگاه توقف ندارند و ساکنین و طبیعتگردان از قطار عادی تهران – اهواز و همچنین دو قطار محلی دورود – سپیددشت و دورود – اندیمشک استفاده میکنند.
باران میبارد، زمین را آب فرا گرفته، مدیر سراغ نمازخانه را میگیرد. نمازخانه را تخریب کردهاند تا بسازند! از نگهبان نیروی انتظامی نیز سوال میشود، اما جایی برای گذراندن شب نیست. بهتر است به ایستگاه بعدی بروید و در مسجد ایستگاه استراحت کنید و با قطار محلی مجدد به تله زنگ برگردید. اینها توصیه کارکنان راهآهن است، ولی مدیر قبول نمیکند.
یکی از کارکنان ایستگاه ما را به سمت محل استراحت خود میبرد؛ اتاقی در ابعاد ١۶ متر مربع، اما خالی! زیراندازها که پهن میگردد، ایشان اتاق خود را سخاوتمندانه در اختیار خانمها میگذارد و خود به جمع دوستانشان میپیوندند.
ساعت ۳:۳۰ بامداد چهار نفر از دیگر همراهان از اندیمشک به ما میرسند و گروه تکمیل میشود.
باران هنوز ادامه دارد. قبل از اذان صبح، مدیر همه را بیدار میکند تا با خواندن نماز اول وقت حرکت کنند. هوا بارانی و تاریک است. گروه در داخل ایستگاه جمع میشوند. رئیس ایستگاه درخواست مساعدت در ساخت کمپ در ایستگاه میکند! مدیر مبلغ یک میلیون ریال به ایشان میدهد و اظهار میدارد که دوستان دانشجو هستند!
هوا تاریک و باران قطع شده، هدلایتها را بیرون بیاورید، از هم فاصله نگیرید، در یک ستون حرکت کنید، توصیههای مدیر قبل از حرکت گروه هست.
از روی پل راهآهن حرکت میکنیم. تا قطار نیامده باید از روی پل عبور کنیم. پل روی رودخانه دز قرار گرفته. به آن طرف پل که میرسیم، باران شروع میشود؛ پانچوها پوشیده میشود.
باران در مشیر آبشار شوی
باران و تگرگ با وزش باد همراه هست که هر لحظه جهت وزش تغییر میکند و عاملی در کندی حرکت میشود. مسیر حرکت، جاده خاکی جدیدالاحداثی است که مملو از گِل شده و خود عاملی دیگر در کندی حرکت است. این جاده در تصاویر گوگل ارث به جهت جدیدبودن وجود ندارد و برای دسترسی روستای شوی به تله زنگ ساخته شده است. قسمتی از مسیر جاده که از روی سنگهای شیل احداث شده گِلی نیست و حرکت به سهولت صورت میگیرد.
از دور چیزی شبیه کلبه نمایان میشود. مدیر قصد دارد صبحانه را در کلبه صرف نماید تا باران کمی آرام بگیرد، بنابراین از جاده فاصله میگیرد، اما کلبهای یافت نمیشود. صخرهای شبیه کلبه در زیر باران خودنمایی میکند. مجدد به مسیر جاده برمیگردیم، اما جاده بیشتر گلی شده است.
گروه به رودخانهای میرسد که مانع عبور افراد میشود. بارندگی باعث خروشانبودنش شده است. تعدادی از دوستان در پی مسیر سهل و آسان هستند و بعضی نیز عبور کردهاند. اما مدیر همه را به سمت خود فرا میخواند. اکنون باران بند آمده و فرصتی است تا صبحانه میل شود؛ از طرفی تاخیر در حرکت باعث میشود دبی سیلاب رودخانه نیز کاهش یابد. این نظر مدیر هست که برای افراد گروه میگوید. تعدادی از همراهان با همکاری هم درحال آماده کردن صبحانه هستند و تعدادی هم به دنبال جمعکردن هیزم برای برپایی آتش و من میاندیشم که چگونه با هیزمهای خیس و زمین کاملا خیس میشود آتش درست کرد. هیزمها که جمع میشود، مدیر کمی تیوپ لاستیک از کوله خود بیرون میآورد و با آتش زدن آن کمکم هیزمهای نازک آتش میگیرند. حلقه زدن دور آتش با لباس خیس بارانزده حتی اگر دود چشمتان را پر از اشک کند، لذتبخش هست.
نوشیدن چای در این هوا و صرف صبحانه چقدر دلانگیز است. در حالی که ما دور آتش حلقه زدهایم و منتظر جوشیدن آب کتریها هستیم. آقای دکتر حسینزاده به همراه مدیر و آقای قلاوند به سمت رودخانه میروند و مسیری را جهت عبور با سنگ مشخص میکنند.
اکنون جریان سیلاب کمی فروکش کرده و ما بهراحتی از روی سنگهای چیده شده توسط دوستان به سمت دیگر رودخانه میرویم. علت فروکشکردن سیلاب که با فاصله اندکی پس از قطعشدن بارندگی همراه میشود، کوچکبودن حوضه آبخیز است که سیلاب سریع جمع و از حوضه خارج میشود.
در دو طرف مسیر رودخانه پادگان آبرفتی متعلق به رودخانه دز وجود دارد. با نگاهی دقیق، چهار سطح پادگانهای در اطراف رودخانه مشاهده میشود. پادگانهها یا همان تراسهای آبرفتی نشاندهنده سطح اولیه حرکت رودخانه و حجم دبی جریان در دوران کواترنر میباشند. بالاترین سطح پادگانه که در ارتفاع حدود ۱۰۰ متری رودخانه قرار دارد، قدیمیترین سطح جریان رودخانه و پادگانهای که در سطح چند متری رودخانه قرار گرفته، جدیدترین سطح است. علت تشکیل پادگانهها تغییر سطح اساس میباشد. گروه اکنون متوقف میشود و دکتر حسینزاده ابتدا درخصوص تراسهای آبرفتی و علل ناهمگونی رسوبات بعضی از قسمتها توضیح میدهد. و سپس دکتر رنجبران توضیحاتی درخصوص انواع سنگها و چینخوردگیهای مسیر توضیحاتی میدهند. زیبایی مسیر را با زمینهای بارانزده و با کفشهای خیس بارانزده که چسبیدن گل سنگینش کرده، به کندی طی میکنیم و من میدانم که مدیر نگران زمان است. این را بارها از دوستانی که در حال گرفتن عکس هستند، میخواهد که رعایت وقت را بکنند.
فسیلها
مسیر از کنار قبرستان میگذرد. در شیب سربالایی جاده لایههای چینخورده آهکی با میان لایهای از سنگهای شیل زیبایی خاصی به مسیر میدهد و گروه متوقف شده تا به توضیحات دکتر رنجبران پیرامون این پدیده گوش دهد. جاده گلی را طی میکنیم و به سنگهای آهکی میرسیم. دکتر رنجبران کنار سنگی زانو میزند و به بقیه همراهان اعلام میکند برای دیدن این نوع فسیل باید کنار سنگ زانو بزنید تا از نزدیک ببینید.
فرامینیفرا
فرامینیفرا یکی از میکروفسیلهایی هستند که انواع پلانکتون آنها به دلیل اندازه کوچک، فراوانی، گسترش جغرافیایی وسیع و بازه زمانی کوتاه، برای فسیلشناسان ارزشمند هستند. این گروه از موجودات اهمیت ویژهای در اکتشافات نفتی، چینهشناسی و فسیلشناسی، رسوبشناسی و پالئواکولوژی دارند.
فرامینیفرا گروه بزرگی از آغازیان آمیبی با پاهای کاذب مشبک میباشند. آنها معمولا پوستهای را ایجاد کرده که میتواند یک یا چندین حفره داشته باشد که برخی از آنها دارای ساختار پیچیدهای هستند. حدود ۲۷۵ هزار گونه فرامینیفر شناسایی شده است. اندازه آنها معمولا کمتر از یک میلیمتر بوده و اندازه بزرگترین آنها ۱۹ سانتیمتر است.
جنس پوسته فرامینیفرا به شکل های مختلفی است.
ممکن است دیدن اکثر فرامینیفرها با اندازه کوچک مشکل باشد، اما جهت اکتشاف نفت نسبت به فسیلهای بزرگتر، مفیدتر هستند. چون در یک تکه کوچک سنگ هزاران نمونه وجود دارد. همچنین گونههای زیادی از فرامینیفرها از نظر زمینشناسی بازه زمانی کوتاهی داشته و تنها در محیطهای خاصی پیدا میشوند. بهعلاوه یک فسیلشناس میتواند با تشخیص فرمهای یک نمونه، سن زمینشناسی و محیط تشکیل آن سنگ را تعیین کند.
اکنون گروه به مسیر رودخانه شوی رسیده که مخروط افکنهای شکل داده، اما رودخانه شوی آن را شکافته و آثار مخروط افکنه بهصورت پادگانه درآمده و شیب آن به سمت رودخانه دز کاهش مییابد.
در سمت چپ مسیر سنگهای آهکی قطعه قطعه شده بر روی سنگهای سست شیل قرار گرفته است. علت تشکیل چنین پدیدهای، سستبودن سنگ شیل و مقاوم بودن سنگ آهک است که با فرسایش سنگ شیل سنگ آهک شکسته و بهصورت خزش روی سنگ زیربنای خود حرکت میکند.
از کنار دو خانه عشایری عبور میکنیم و به مرد چوپان میرسیم که همراه گلهاش در روی پادگانه رودخانه شوی قرار گرفته؛ به سراغ او رفته و عکس یادگاری میگیریم. از ایشان سراغ پل را میگیریم که میگوید پل نداریم. گروه از مسیر سرازیر میشود و به کنار رودخانه میرسد. آب رودخانه شوی گلآلود شده و خروشان هست. یاد دره نی گاه میافتم که ٣٨ بار از عرض رودخانه رد شدیم، اما اینجا متفاوت است، هوا سرد است و کفش سبک نداریم. مدیر برآوردی میکند، پوتینهایش را در میآورد و به سختی به آن سمت رودخانه میرسد. کولهاش را پایین میگذارد، کفش کتانی را که تازه خریده، از کوله در میآورد و میپوشد و به سمت ما میآید. میگوید سنگ زیرپا هم تیز هست و هم لیز، بهتر است بدون کفش در آب نروید. پوتینها اگر آب بخورد، سنگینتر میشود، بهتر است کسانی که کفش ندارند، این طرف بمانند تا با کسانی که از آب رد شدند، کفش جابهجا شود. مدیر به همراه آقای مرادی در چهار مرحله که زمان زیادی از گروه میگیرد، همه همراهان را از رودخانه رد میکند. از پیچ جاده به سمت روستای شوی حرکت میکنیم. مسیر جاده هنوز گلآلود هست و سنگینی گل روی کفشها احساس میشود. کمکم به روستای شوی نزدیک میشویم؛ آثار زمین لغزشی در بالادست روستا مشاهده میشود، بقعهای نیز نزدیک روستا از دور نمایان میشود. دو نفر جهت دیدن وضعیت آنجا میروند تا برای ناهار و استراحت گروه را به آن سو حرکت دهند، اما گویا مناسب نیست. جاده روستا از میان درختان انار که آثاری از انارهای ریز در رأس درختان وجود دارد، عبور میکند و در میان روستا نیز درختان نخل خرما جلوه دیگری به روستا داده است…
روستای شوی
به روستا که میرسیم، به قصد خرید انار دو نفر با یکی از اهالی صحبت میکند. ایشان میگوید انار تمام شده و فقط ترشی انار موجود است. یکی از اهالی ادامه مسیر را نشان داده که از کوره راهی به سمت بالای تپه روستا ادامه مییابد و اشاره میدارد مسیر روستای شوی تا آبشار حدود دو ساعت طول میکشد و یک منطقه پرتگاهی نیز دارد که باید طی نمود. در میان درختان انار حرکت کرده و به بالای تپه که میرسیم، استراحتی میکنم؛ استراحتی که همراه با گپ و گفت با دو نفر از اهالی همراه میشود. یکی از اهالی، زن سالخوردهای است که میگوید همسر شهید هست و بهخاطر یکی از شهدای مدافع حرم سیاه پوشیده است.
روستای شوی در منتهی الیه دره شوی که قابل دسترسی و باز هست، واقع شده است. منابع آبی روستا محدود میباشد و آب روستا جهت کشاورزی از جوی آب کوچکی که از دره شوی گرفته شده، برداشت میشود.
در بستر رودخانه شوی زمینهای هموارشده شبیه شالیزار دیده میشود. روستای سرسبز شوی که در مسیر آبشار واقع شده، دارای باغهای انار، انگور، پرتقال و نخل است و کوهپیمایانی که قصد رسیدن به آبشار را دارند، میتوانند در این مکان بهصورت موقت استراحت کنند. در این روستا امامزادهای به نام سیدمحمود از نوادگان امام موسی کاظم(ع) وجود دارد که مردم این منطقه ارادت خاصی به ایشان دارند.
سمندر لرستانی یکی از دوزیستان در حال انقراض است که فقط در طبیعت اطراف این روستا یافت میشود.
حرکت گروه از مسیر جوی آب میگذرد که با سیمان درست شده است. با خود میاندیشم این مصالح چگونه به این مکان آورده شده است. زیرا روستا فاقد جاده تا سال گذشته بوده و فاقد خودرو است. سیمان حتما باید با قطار به تله زنگ آورده شده باشد و سپس از تله زنگ با چهارپا به مسافت هفت کیلومتر حمل شده باشد. این حجم سیمان و انواع مصالح حتما نیروی انسانی زیادی را به خود اختصاص داده است.
گروه متوقف میشود. دو نفر از همراهان که کند حرکت میکنند و احتمال خستگی دارند، به سرستون فراخوانده میشوند تا گروه با گامهای آنها حرکت کند. هرچه پیش میرویم، بر زیبایی مسیر افزوده میشود. قطعه سنگهای بزرگ در بستر رودخانه نیز نشاندهنده توان بالای رودخانه در دورههای سیلابی است. آبشارهای کمارتفاعی نیز در مسیر رودخانه مشاهده میشود.
کمکم مسیر باریک میشود و به جایی میرسیم که اولین تجربه دست به سیم و کمک به هم جهت عبور تجربه میشود. این مسیر نیز زمان از ما میگیرد. محدودیت زمان داریم؛ این را میتوان از چهره مدیریت برنامه دید.
سه نفر از دوستان به سرپرستی دکتر رنجبران که زودتر رسیدهاند، در پای دیواره آتش درست کردهاند. اما چگونه با آب گلآلود چای درست کردهاند؟ دکتر رنجبران با استفاده از چفیه سفید نخی آب گلآلود را به آب زلال تبدیل کرده است. زمانی که آب گلآلود در یک ظرف و در ارتفاع بالاتری نسبت به ظرف خالی قرار میگیرد، یک سر چفیه نخی را در ظرف آب گلآلود و طرف دیگر چفیه را داخل ظرف خالی قرار میدهند. بر اثر خاصیت موئینه و جاذبه زمین، آب از طریق چفیه وارد ظرف خالی میشود و کمکم ناخالصیهایش گرفته میشود. کتریها که در حال جوشیدن است. گروه پای دیواره توقف میکند تا ناهار را صرف نماید. باران مجددا کمی میبارد و گروه را به زیر دیواره میکشاند. سنگهای دیواره از نوع آهک و مربوط به سازند آسماری است…
اضطراب و هیجان در ارتفاع آبشار شوی
بعد از اقامه نماز با وجود باران، گروه آهنگ رفتن میکند. مدیر، گروه را جمع کرده و توصیههای لازم را انجام میدهد و تاکید میکند از یکدیگر فاصله نگیرید و مواظب هم باشید، با این وجود افراد زبده و باتجربه را بین ستون تقسیم میکند تا مراقب افراد باشند. در جلوی ستون دکتر حسینزاده و انتهای ستون دکتر رنجبران قرار میگیرند.
اکنون گروه به مرحله دیواره رسیده و به ناچار باید دست به سنگ حرکت کند، اضطراب و هیجان گروه را فرا گرفته، اولین مسیر سخت دست به سنگ را با تاخیر رد میکنیم و به نردههای تازهساختهشده میرسیم. وقتی به اطراف مینگری و چیزی جز ارتفاع، صخره و پرتگاه نمیبینی، عمقِ عمیقِ دره بر اضطراب میافزاید. نکند پایم بلغزد، نکند دستم خوب به دیواره و سیم حلقه نزند. ناگهان صدایی آشنا شما را از حس خارج میکند: وقت تنگ است، حرکت کنید، به هیچ وجه پایین پا را نگاه نکنید و سیم بکسل را رها نکنید، حتی اگر دست شما آسیب دید. این زمانی است که در مرحله اول دست به سیم قرار داریم. گروه به سلامت مرحله اول سیم را رد میکند و به مرحله دوم میرسد. باید سیم را بگیریم و خود را از سطح لغزنده و شیبدار به بالا بکشیم. بعضی از دوستان نگرانند، اما آقای قلاوند و خانم احمدی که تجربه بیشتری دارند، کمک میکنند و به تیم روحیه میدهند. آقای قلاوند به توصیه مدیر، مسیر را آزمایشی طی میکند تا هم یادآوری شود و هم از اضطراب گروه کم شود. ستون با موفقیت، ولی باز هم با تاخیر از این مرحله نیز عبور میکند.
اکنون به جایی رسیدهایم که راه مشخصی وجود ندارد. یکی از افراد مسیر سخت و خطرناکی را امتحان میکند. به نظر نمیرسد راه اصلی باشد، زیرا بسیار پرشیب، لغزنده و خطرناک است. در این حین مدیر مسیر را پیدا میکند و گروه به حرکت خود ادامه میدهد. به بالای ارتفاع که میرسیم، سنگهای صاف و صیقلیشده نمایان میشود که در میان آن آب زلالی میگذرد و برای گروه تشنه ما، که از تله زنگ تا اینجا آب زلال ندیده، گورا است. آخرین مرحله دست به سنگ تقریبا ساده شده، چون مراحل سختتر از این را قبلا پیمودهایم.
مسیر از میان درختان بلوط عبور میکند. وقتی گامهای خسته را روی برگهای باراندیده بلوط میگذاری، حس شادی و نشاط میگیری. خود نمایی میوه درختان بلوط جلوه زیبایی به درختان داده است. به فکر فرو رفتم چگونه من که از ارتفاع ترس و واهمه داشتم، این مسیر سخت را طی کردم؟
و با خود میاندیشم چقدر حس مهربانی و کمک در این گروه زیاد هست. آیا کوه، صخره، سختی مسیر و یا سکوت دلانگیز کوهستان این گروه را مهربان نموده یا مهربانی در وجودشان همیشه وجود دارد. چرا در زندگی روزمره و در زندگی شهرنشینی مردمان با هم اینچنین نیستند؟ آنجا نیز خطر صخره و سقوط مشهودتر است. آری، باید مهربان بود و باید به یاری و کمک دیگران شتافت… در حس خود هستم که صدایی مرا به خود میآورد، چقدر از هم فاصله گرفتهاید، زود برسید که وقت واقعا نداریم.
دو نفر از همراهان مشکل دارند؛ گامهایشان کند است و احساس گرفتگی عضلات پا میکنند. دکتر محمدخان که امدادگر گروه شناخته میشود، راهکارهای لازم را توصیه میکند. شوق دیدن آبشار همه چیز را به فراموشی میسپارد و به افراد انرژی مضاعف میدهد!
اولین برآمدگی را رد میکنیم. یکی از زیباترین جلوههای طبیعی را میبینیم. فرود آب زلال از میان صخرهها، چشم هر بینندهای را مجذوب زیبایی خود میکند! بله اینجا آبشار شوی است که برای دیدنش مشقت شیرین را تحمل کردیم…
آبشار چشمهای شوی
اکنون به آبشار شوی رسیدهایم. همراهان هر یک محو زیبایی این آبشار زیبا شدهاند، گویی همه میدانستند که ارزش این همه سختی را داشت.
شاید یکی از دلایل عمده که باعث شده آبشار شوی بکر و دستنخورده باقی بماند، سختی مسیر آن است، زیرا اولا این محل جاده اتومبیلرو ندارد و فقط از طریق قطار یا جادههای کوهستانی از شمال خوزستان باید به این منطقه رفت؛ ثانیا خود مسیر هم طولانی است و تنها باید پیاده یا حداکثر با قاطر پیموده شود. به همین خاطر باعث شده که این منطقه زیبا، تمیز و پاک باقی بماند.
یکی از خصوصیات آبشار شوی این است که تا چند صد متری آبشار هیچ نشان و خبری از آبشار نیست و بعد از عبور از یک پیچ در منطقهای کوهستانی با شیبهای تند به یکباره از پیچی عبور میکنید و آبشاری فوقالعاده زیبا و باشکوه را در برابر خود میبینید و این هم شاید یکی دیگر از چشمبندیهای طبیعت است که شکوه خود را به یکباره به نمایش میگذارد. نسیم خنکی که از سمت آبشار میوزد و اولین عکسهایی که به یادگار از این آبشار میگیرید، تمامی خستگی راه را از تن شما میگیرد.
آبشار شوی در واقع یک چشمه است. اجازه دهید عنوان کنیم یک چشمه کارستی یا بهعبارت دیگر آبشار چشمهای کارستی است. پدیده کارست و چشمههای کارستی عمدتا در سنگهای کربناته بهویژه آهک شکل میگیرد. همانطور که عنوان شد و بعدا شرح داده خواهد شد، آهکهای این منطقه از نوع سازند آسماری است که ضخیم لایه است. شبکه کارستی از مجموعهای درز و شکاف که از درون خود آبهای نفوذی را عبور مـیدهـد، تـشکیل شـده اسـت. یـک شبکه کارستی شامل سه منطقه است که بهترتیب عبارتنداز: الف– منطقه جذب آب: این منطقه نشاندهنده شیارها، حفرهها و فرورفتگیهایی میباشند کـه آب را به ـ سمت خود جذب میکنند. ب– منطقه انتقال آب بهصورت عمودی: آب نفوذی در این منطقه از طریق درز و شکافها در زمین فرو میرود و همین فرورفتن آب در این مجاری باعث عریضترشدن آنها میشود. ج- منطقه انتقال آب بهصورت افقی: در این منطقه آب فرورفته در زمین بهصورت رودخانههـای زیرزمینـی جریـان یافته و سپس بهصورت چشمه از زمین خارج میگردد.
آبشار چشمهای شوی یکی از بزرگترین آبشارهای طبیعی خاورمیانه و یکی از زیباترین آبشارهای ایران است. آبشار شوی، پس از بیرون آمدن از غار، از گردنهای بلند به پایین سرازیر میشود. ارتفاع آبشار ٨۵ متر و عرض آن گاهی به ٧٠ متر هم میرسد. آب آن پس از عبور از کوهها و درهها، به رود دز و درنهایت به دریاچه سد دِز در استان خوزستان میریزد.
پوشش گیاهی اطراف این آبشار از درختانی مانند بید، انجیر، مو، زبانگنجشگ، افرا، کیکم و بلوط تشکیل شده است. در زیر آبشار و بر روی دیوارههای آن گیاه سیاوشان و سایر گیاهان آبدوست روییده است. گرفتن عکس یادگاری زمان زیادی نمیبرد، زیرا ما تاخیر دو الی سه ساعته در برنامه داریم و باید تا روز هست، از دره خارج شویم. گفتوگوی دونفره مدیر با دکتر حسینزاده است که میشنوم.
پایان پیام