پایگاه خبری گلونی، انوشه میرمجلسی: ساعت ۵ عصر، ساعت اضطرار همه ماست. ساعت دویدنهای بیسرانجامی که تمامی ندارد. قصه زندگی مردم شهرهای بزرگ در نمایی بسیار نزدیک.
مهران مدیری در فیلم ساعت ۵ عصر، «خودمان» را به تماشای «خودمان» دعوت میکند. بیآنکه چیزی را بیش از آنکه هست، روایت کند. مدیری زندگی در تهران را با تمامی جزئیاتش به تصویر میکشد و یادمان میاندازد که هر روز در میان ازدحام و هیاهو آنچنان غرق میشویم که سادهترین شکل زندگی را نمیبینیم.
فیلم با اشارات فرامتنی و با هوشمندی تمام، از یک فیلم اجتماعی فراتر میرود و وادارمان میکند به خودمان و کمدی جاری لحظاتمان بخندیم، یک خنده تلخ. اشارات سیاسی پراکنده و هوشمندانه فیلم نیز برای مخاطب بسیار آشناست و یکی از نقاط قوت فیلم است.
بازی بسیار روان و قابل تحسین سیامک انصاری هم به باورپذیری فیلم کمک کرده است و ما خودمان را درست جای او تصور میکنیم، با همه چراغ قرمزهایی که سر راهمان سبز میشود.
سوالات بازپرس و استیصال سیامک انصاری، استیصال خود ماست در مواجهه با بن بستهای بیشمار و اضطرابهای ناگزیر زندگی شهری. ما که برای خلاصی از بحرانها، نشانی ساختگی میدهیم و به اصطلاح خودمان «میپیچانیم».
گرچه روایت فیلم به گونهای است که از ابتدا تا انتها در مسیر درست و منطقی قرار دارد، با این حال چند صحنه از فیلم و چندشخصیت از فیلم را به سادگی میتوان حذف کرد، بیآنکه خللی به قصه وارد شود. به طور مثال حضور امیر جعفری در فیلم، علیرغم بازی بسیار درخشان او، جز آنکه به کمدی فیلم بیفزاید، تاثیری در اصل داستان ندارد. یا حضور معاون بانک و دیالوگهای زائد از دیگر لحظاتی است که میتوان به راحتی نادیدهاش گرفت.
ساعت ۵ عصر به عنوان اولین تجربه سینمایی مهران مدیری، یک اثر قابل دفاع و دقیق است، با نگاهی متفاوت به جامعه و کمدی. مدیری یک بار دیگر نشان داد، مردم را بسیار دقیق رصد میکند و خوب میداند برای نشان دادن نواقص، کار سختی لازم نیست. زاویه دوربین را که کمی بچرخانیم همه چیز توی ذوق میزند.
پایان فیلم و چرخش تلفن همراه به سمت مخاطبان را با این فرض، میتوان پایانی دلچسب برای فیلم دانست.
پایان پیام