قالیباف طنزپردازی نمونه است
پایگاه خبری گلونی، نگار فیضآبادی: شما یادتان نمیآید ولی یک زمانی احمدینژاد که صحبت میکرد، جمع عظیمی از طنزپردازان، خانهنشین شدند. آنها بعد از شنیدن هر جمله مردِ سخن، میگفتند ایبابا حالا ما چی بگیم که خندهدارتر باشه؟ آنها میگفتند الان هر چی بنویسیم مردم فکر میکنند احمدینژاد برای حرف ما طنز گفته. و اینگونه بود که بسیاری از طنزپردازان در آن هشت سال، از نان خوردن افتادند. بس که طنزشان در مقابل احمدینژاد، خوب درنمیآمد.
این مقدمه را گفتم تا آمادهتان کنم برای این خبری که هماکنون میخواهم بنویسم.این، یک خبر جدی است و نقل قولی است از خلبانی که با کسی شوخی ندارد. الحق و الانصاف باید گویندهاش را بهعنوان طنزپرداز نمونه سال معرفی کنند. البته من خودم از لیست دارایی محمدباقر قالیباف، بیشتر گریهام گرفت تا خنده. ولی خیلیها هم خندیدند. میدانید پذیرش یک چیزهایی سخت است. دکترم هم بارها به من گفته قرصهایت را بهموقع بخور و جلسههای درمانیات را هم مرتب بیا تا یاد بگیری با واقعیتها روبرو شوی و هر کسی هر چیزی گفت را باور نکنی. البته واقعی داریم تا واقعیهاااا. مثلا ما در گوگل زدیم لیست دارایی قالیباف، آن پایین گوگل پیشنهاد کرد “اموال واقعی قالیباف”.
قالیباف طنزپردازی نمونه است
و اما اصل خبر. محمدباقر قالیباف، شهردار سابق تهران در آخرین روزهای مدیریت خود (شما نمیدانید این آخرین روزهای مدیریت، چه فشاری به مدیران وارد میشود. آنقدر که یک حرفهایی میزنند که بیا و بخوان) گفته است: «میخواستم آب رودخانه از کن را به سمت بوستان ولایت یعنی کشتارگاه تهران هدایت کنم و همچنین دوست داشتم متروی تهران را به سمت ساحل دریای خزر ببرم تا تهرانیها ۳۰ دقیقهای لب ساحل باشند».
واقعاً باید یک کانال تلگرامی زده شود و صحبتهای جدی و شوخی مسئولان را از هم تفکیک کنند. انقدر از خواندن حرفهای اخیر قالیباف، بهتزده شدم که باز باید بروم پیش دکترم. هم برای درمان خودم که این حرفها باورم نمیشود و هم برای اینکه شماره یک متخصص گوش، حلق و بینی را از دکترم بگیرم و به قالیباف معرفی کنم تا بلکه ایشان صدای ما را بهتر بشنود که ما متروی کنار دریا نمیخواهیم. البته تجربه دریا در مترو را داشتیم قبلا.
بله، باید به ایشان بگویند همینکه اتوبان دوطبقه صدر و برج میلاد را روی گسل فعال ساختید کافی ست. همینکه تهران رتبه ۳۶ شهرهای آلوده جهان است، بسمان است. همینکه تهران دارد از ترافیک میترکد و چنارهایش پای ساختمانهای بدقواره، جان دادند و جای درختها پاساژ، سبز شده است تا ما کمتر نفس بکشیم و زودتر جان بدهیم، برای ما کفایت میکند. محیطزیست تهران و باغها هم که نابود شدند. با این همه خوشی، میترسیم سردیمان کند.
دلدرد ما هنوز از شوخیهای احمدینژاد خوب نشده است. از بس خندیدیم. البته «خنده تلخ من از گریه غمانگیزتر است». قلبمان هم هنوز برای وعدههای دروغتان درد می کند جناب خلبان. والا ما جزو چهاردرصدی های زالو صفت نیستیم که پول دکتر روانپزشک، روانشناس، گوارش، قلب و ریه و … را داشته باشیم. ما را به حال خودمان بگذارید و خودتان هم بیشتر سکوت کنید.
عضو اینستاگرام گلونی شوید و اخبار روز ایران و جهان را دنبال کنید.
پایان پیام