پایگاه خبری گلونی، نسیم نوحهخوان: مهران مدیری یکی از سرشناسترین کمدیسازان تاریخ تلویزیون ایران است که بیش از دو دهه است آثار موفق و قابل تاملی همچون شبهای برره و قهوه تلخ را تهیه و کارگردانی کرده است. نخستین تجربه سینمایی او بر روی پرده نقرهای سینما در حال اکران است. نخستین ساخته مدیری دارای سوژهای تکراری ولی با روند ساختی متفاوت است.
ساعت ۵ عصر دارای مضمونی کمدی- اجتماعی و حادثهمحور است، که زیرلایههای سیاسی دارد. شاید زیرکی مدیری باشد که به گفته خودش فیلماش سیاسی نیست و به حول دغدغههای اجتماعی میچرخد ولی با نگاهی عمیقتر به هر سکانس از فیلم ناگفتههایی از جنس سیاست قایل لمس است.
هدف از ساخت ساعت ۵ عصر، تنها خنداندن و بلند کردن صدای قهقه مخاطب نیست بلکه با استفاده از اغراق بیش از حد و تندروی در بعضی از سکانسها، مهم جلوه دادن مواردی است که در زندگی روز مره انسانها در حال رخ دادن است ولی بدون کمترین اهمیت و توجه به آن موضوع و حتی ذرهای لبخند از کنار آن میگذرند و چه بسا همین موارد کوچک و اندک باعث تشنج روانی و روحی زندگی افراد در کلان شهرها باشد و بدون دانستن ریشه تشنجها و بدون سرو سامان دادن به آنها به زندگی خود ادامه داد، و از زمین و زمان شاکی هستند. شاید مدیری به بهانه خنداندن میخواهد مخاطب را وادار به تفکر کند که مشکلات پیرامون زندگی آدمها دلایل بزرگ دارند شاید این مشکلات کوچک بهانهای برای سرگرم شدن ملت یک سرزمین باشد.
ساعت ۵ عصر روایتگر یک روز از زندگی شخصیت اصلی داستان است که حوادثی در پی آن رخ میدهند. فیلم توالی سکانسهایی از ناهنجاریهای اجتماعی است که شخصیت اصلی داستان، رشته اتصال اتفاقات و حوادث در جریان فیلم است.
داستان فیلم با به صدا درآمدن تلفن مهردادپرهام (سیامک انصاری) آغاز میشود که از طرف بانک از او میخواهند هرچه سریعتر بدهی خود را به بانک تسویه کند و تا ساعت ۵ عصر فرصت دارد. شخصیت اصلی فیلم قابل شناختن نیست. مهرداد از وجدان اخلاقی بالایی برخوردار است. او یک وکیل بدون دغدغه و از افراد مرفه جامعه است. مهرداد با هدف رسیدن به جلسه و رفتن به بانک از منزل خارج میشود که مسیر رسیدن او پر از گرفتاریهای اجتماعی با مضمون سیاسی است. مدیری با بزرگنمایی، این رفتارهای اجتماعی اثر خود را متفاوت با دیگر آثار کرده است.
در نخستین اپیزود فیلم، همهمهای از تجمع همسایگان به پا شده است که فردی به نام امید جان بدون دانستن اصل ماجرا برای رفع مشکل دست به حمله میزند. نادانی مشکل جامعه امروز ماست و دست به دامن زدن خشونت برای حل آن مشکلی عظیمتر است.
و در ادامه پیگیری پلیس برای رسیدگی به امور پرهام را نشان میدهد که میتوان نگاه معکوس مدیری را به این جریان برداشت کرد.
جمعیت زیاد بیمارستان، صف طولانی صندوق پذیرش، وضعیت نابسامان پیرمرد بیمار. با وجود اینکه درشتنمایی در بیان اصل مطلب وجود دارد ولی بخوبی گویای وضعیت سیستم درمانی بیشتر مراکز درمانی است که بیماران گویی طلبکاران از پیش تعیین شده گروه درمانی بیمارستانها هستند. ولی مدیری میتوانست با شوخیهای عمیقتر به مشکلات جزئیتری بپردازد.
اپیزود بهشت زهرا گویای مهاجرت فرزندان و تنها شدن پدر و مادرهاست، گویای اختلاف طبقاتی بین غنی و فقیر است، گویای علاقهمندی نادرست به هنرمندان است که با هجوم وحشیانهای برای خاکسپاری هنرمند محبوب خود روانه بهشت زهرا شدهاند.
میتوان گفت اپیزود مربوط به راننده خیابانی بدترین قسمت فیلم باشد که اعتیاد و توهم زدن جوانان و غیرت نابجای مربوط به ناموس چه در شرایط عادی چه درشرایط نعشه بصورت ضعیف نشان داده است.
شاید سکانس قابل اعتنا فیلم تجمع مردم معترض به حقوق خود و عدم رسیدگی و برخورد نامناسب مسئولین باشد که عینا شاهد همچین برخوردهایی چه در ادارات کوچک چه در جوامع بزرگتر همانند انتخابات هستیم و بودیم. این سکانس گویای افرادی است که خواسته و ناخواسته در جریان اعتراضات قرار میگیرند و مورد بازخواست واقع میشوند و بدون شنیده شدن صدای فریاد و اعتراضشان، بدون اینکه اتهام وارد شده را رد و یا قبول کنند حکمشان جاری میشود. بازی متفاوت مهران مدیری خنده تلخ این حقیقت را بازگو میکند.
فیلمهای پخش شده حوادث رخ داده برای پرهام در فضای مجازی نشان دهنده بدشانسی و سادگی بسیاری از مردم جامعه است که نمایانگر مصائبی است که بر سر آنان آمده و این چنین آبروهایی ریخته شده است.
مهران مدیری نمادهایی از امید، وظیفه و ومدینه فاضله حاکم بر یک جامعه را هم به تصویر کشیده است. خانم پرستار و خانم کارمند نماد انسانهایی وظیفهشناس هستند. انسانهایی که اکثر افراد جامعه باید آنگونه باشند و نیستند.
از تماسهای پیدرپی نامزد پرهام نمیتوان چشمپوشی کرد که نشاندهنده عدم اعتماد زوجین به یکدیگر است. مدیری زیرآبیهای دو طرف زندگی را بازگو میکند که ذات و فکر انسان باید سالم باشد.
زندگی هر کدام از افراد جامعه در نمایش دید سایرین است و انتقاد، دخالتها و سرکشی دیگران در زندگی انسان میتواند یکی از عوامل سست کننده بنیان روابط باشد، که درصحنه آخر فیلم ساعت ۵ عصر آزاده صمدی با بهتی عظیم و بدون خواست خود در مقابل تشویق و نگاه جماعتی قرار میگیرد که بدون دلیل خاص و مشخص او را مورد حمایت قرار دادهاند. همه انسانها در مقابل آینه دید دیگری هستند، با احتیاط فکر کنیم.
پایان پیام