حسین سینجلی: حال و هوای موزیکالهای برادوی در تالار وحدت، وداع با اهالی زمین از روی صحنه، معرفی جنجالی گروه کارشناسی جشنواره تئاتر فجر و گلایههایی از جنس پول، از جمله جدیدترین عناوین حوشی الدوله است.
به گزارش پایگاه خبری گلونی، شامگاه جمعه حواشی الدوله تازه از همدان برگشته بود و پیش از آنکه به خانهاش برود یک ساعتی میزبانش بودم. مثل همیشه گپ و گفتی و یک استکان چای و در آخر هم حرفهایی که باید به حضور شما برسانم.
حال و هوای نیویورکی تالار وحدت
راستش خیلی اتفاقی یکی از بروبچهها لطف کرد و تونستم اجرای پنجم نمایش موزیکال «الیور توئیست» رو ببینم. بگذریم از اینکه با این همه امکاناتی که برای این اجرا در نظر گرفته شده هنوز تا اون روز که ما کارو دیدیم هنوز بروشور نمایش آماده نبود و هر قدر هم که پرسوجو کردم به نتیجهای نرسید، اما علیایهاالحال و فقط برحسب سالها دیدن انواع نمایشهای مدعی موزیکال یا اُپرا یا… بودن، این یکی واقعا یک نمایش موزیکال درست و حسابی و به معنای صحیح کلمه بود. به قول یکی از تماشاگرانی که کنار من نشسته بود و خاطراتش را داشت از سی، چهل سال پیش در برادوی برام تعریف میکرد؛ میگفت با دیدن اجرای «الیور توئیست» یاد دوران جوانیاش در برادوی افتاده. خلاصه الیورِ حسین خان پارسایی حال و هوای این همشهری ما رو حسابی نیویورکی کرده بود. یه نکته رو هم اونایی که میخوان برن تالار وحدت و نمایش «الیور توئیست» رو ببین بد نیست بدونن که اگه فقط برای دیدن ستارههای محبوبتون میخواید برید این کارو ببینید خیلی به دلتون صابون نزنید. چون این نمایش اونقدر نکات مثبت داره و به معنی واقعی کلمه یه کار گروهیه که یا هیچکس دیده نمیشه و یا همه با هم دیده میشن. خلاصه بد نیست یه بار هم نه بخاطر ستارهها روی صحنه بلکه بخاطر خود تئاتر به دیدن این اثر برید و لذتشو ببرید.
معرفی جنجالی گروه کارشناسی جشنواره تئاتر فجر
امسال جشنواره تئاتر فجر با آمدن فرهاد خان مهندسپور همانطور که میشد حدس زد از همون روز اول با حاشیههای زیادی همراه بود، به خصوص با بروبچههای تئاتر خیابانی. بعدم که مشخص شد بخش مرو رو قراره یه گروه هفتاد نفره از هنرمندان و منتقدان و اهالی نظر انتخاب کنن، خودش کلی شبهه ایجاد کرد که این افراد با چه متر و معیاری انتخاب شدن و از این حرفا تا اینکه بالاخره اسامی نمایشهای راهیافته به بخش مرور جشنواره تئاتر فجر منتشر شد. پشت بند اون هم فرهاد خان مهندسپور اسامی هفتاد کارشناس فوقالذکر رو منتشر کرد. اما نمیدونم جریان از چه قراره و چجوریه که تو این چند روزه چندتا از گروههای تئاتری در تلگرام دیدم عدهای دارن درباره جشنواره تئاتر فجر امضاهای اعتراضی جمع میکنن و نظرسنجی میکنن و… ولی یه چیزی که ظاهرا به مذاق بعضیا خوش نیومده حضور نامهای محمدعلی آهنگران و محمدعلی ابطحی در لیست هفتاد نفره دبیر جشنواره بوده. حتی دیدم جایی تیتر زده بود «تدبیر نمایشی دبیر جشنواره تئاتر فجر!» و «حضور دو کارشناس مذهبی خاص در جشنواره تئاتر فجر» و از این دست موارد. قضاوتش با شما.
وداع با اهالی زمین از روی صحنه
به نظر من حتما یه حکمتی داشته اینکه بین این همه خواننده یهو یه سالی میزنه و رسول خان نجفیان که اصولا جزو گروه بازیگرا شناخته میشه تصنیف عجب رسمیه رسمه زمونه رو میخونه. راستش از خیلیا پرسیدم و من هم همینطورم که از زمانی که این تصنیف منتشر شده تا امروز هر وقت خبر فوت یه نفر رو میشنوم ناخواسته یاده ساز و صدای رسول خان میافتم. واقعا عجب دنیایی، بعد از عمری یزنه یه گوشهای تو پایتخت یه هفتهای برای هنر قومت بگیرن و نهایتا روی صحنه و هنگام اجرای در دهه نهم زندگیت از دنیا بری. خلاصه که هم دپرسی داره و هم یه جورایی عاقبت بخیریه. خلاصه که خدا رحمت کنه خالو محمد قنبر هرمزی رو که هفته گذشته در هفته هنر هرمز در تئاتر باران هنگام اجرای نمایش کنسرت محلی چشم از جهان فروبست.
گلایههایی از جنس پول
یه مدت بود با گسترش فعالیتهای تئاتری در سطح کشور و افزایش تعداد تماشاگران در تئاتر در مجموع باعث شده بود که کمتر اینور و انور درد دلهای تئاتریها و گلایههایشان نسبت به کمبود درآمد و عدم حمایت مالی و از ایندست حرفها رو بشنویم و بخونیم. اما هفته گذشته بعد از اینکه مدتی بود حرف و حدیث درباره تسویه حساب نکردن بعضی از سالنهای خصوصی با گروههای تئاتری خیلی زیاد شده بود و تا جاییکه کسی پیشنهاد کرده بود یه شورای حل اختلاف برای حل این مسائل به جود بیاد، هادی مرزبان در گفتوگوی مفصلی از عملی نشدن قولها و وعدههای مدیران انتقاد کرده بود. او که قصد دارد مجددا نمایش «بنگاه تئاترال» را در یک سالن خصوصی روی صحنه ببرد، گفته: «در حال حاضر مهمترین حرف من این است که تکلیفم با قولهایی که مدیران دادهاند و وعدهای که من برای پرداخت دستمزد بازیگرانم دادهام چه میشود؟ چون بنا به تقاضای دوستان این نمایش را به تالار سنگلج بردم تا آنجا رونق بگیرد که طبق گفته مدیرش مدتها بود که این تالار اینقدر مخاطب نداشت، اما در آخر چه شد؟ وعدههایی که برای حمایت از اجرای این نمایش در سنگلج گرفته بودم به نتیجه نرسیده است. نمیدانم با قولهایی که به گروهم دادهام باید چه کنم و چون نمیتوانم زیر قولم بزنم باید پول قرض کنم و همین میشود که با خود فکر می کنم در این اوضاع بیخودی به خودمان فشار میآوریم. در تمام این سالها در هر دولتی وزیری آمده و گفته که اوضاع درست خواهد شد پس کِی؟». ایوب آقاخانی هم یکی دیگه از هنرمندان گلایهمند بود. آقاخانی با آرزوی صبر برای هنر تئاتر و فعالان این عرصه گفته: «در حوزه فرهنگ همیشه سختترین بارها را تئاتریها حمل کرده و دیرترین توجهها را نیز همین تئاتر جذب کرده، اما الان دیگر چاقو به استخوان رسیده و ای کاش متولیان بدانند درک و تحمل تئاتریها از سر فرهیختگی است، نه ضعف.» او همچنین درباره اوضاع این روزهای حوزه نمایش و اهالی آن که پس از گذشت ۹ ماه از سال مطالباتی از اداره کل هنرهای نمایشی دارند، افزوده: «تئاتر و تئاتریها به تاخیر در دریافت دستمزد و حقوق خود عادت دارند، چه من که از اواخر دهه ۶۰ وارد کار حرفهای شدم و چه کسانی که سه، چهار سالی است وارد شدهاند اما واقعیت اینست که برخی اوقات که الان هم از آن برخی اوقات محسوب میشود، این تاخیر و تعویقها آسیبهای غیرقابل جبرانی را به تئاتر، ماهیت حرفهای و شمایل فرهنگی آن میزند؛ آن هم در زمانیکه بازار مکارهای به نام تئاتر خصوصی در فضای حرفهای عرض اندام میکند.» خلاصه که بله اینطوریاست. راست و دروغشو خدا میدونه.
پایان پیام