مشکل ظهیرالدوله همان مشکل بزرگ بدون متولی بودن است
پایگاه خبری گلونی، مهدیسا صفریخواه: طرح زوج فرد رو میشود تا ابد برای پالایش ترافیکی بعضی از مناطق کشور متصور شد، اما برای گورستانها زوج فرد کردن آدمها و تفکیک جنسیتی آنها حتماً در حد یک شوخی است. یک شوخی بزرگ که حالا به صورت کاملاً رسمی در گورستان ظهیرالدوله اجرا میشود.
مشکل ظهیرالدوله همان مشکل بزرگ بدون متولی بودن است، مجهولالهویه بودن مالک رسمی باعث شده تا تصمیمات عجیب و غریبی درباره آن گرفته شود. بخشی از فرهنگ و تاریخ را میتوان در لابلای سنگنوشتهها، خطوط و نقوش آدمهای مشهور و معاصر در آن دید. ردپای ملکالشعرای بهار و ابوالحسن صبا و روحالله خالقی و اهالی فرهنگ و ادب را میتوان در خیابان ظهیرالدوله تهران و به دنبال آن در این گورستان دنبال کرد.
بهنظر میرسد این روزها عبور از جادههای فرهنگی کشور کار سخت و دشواری است، اگر قصدتان شناخت هویت تاریخی و معماری تهران باشد، باید تا قبل از آنکه قبرستان ظهیرالدوله هم به خاطرهها بپیوند، دست بجنابنید.
دروازههای مدرنیته راهها را برای اهالی واقعی فرهنگ و هنر بسته، حالا به کلکسیون مشکلات این قبرستان تاریخی باید تفکیک جنسیتی بازدید کنندهها را هم اضافه کنیم. ظهیرالدوله این روزها برای باقیماندن در خاطرهها تلاش میکند اما صدایش نه به گوش میراثفرهنگی میرسد نه به گوشی آنهایی که متولی ادب و فرهنگ و هنرند. هویت هنری و ادبی آن هم در حال نابودیاست.
قبرستان ظهیرالدوله در سال ۱۳۷۷ به عنوان یکی از میراث فرهنگی کشور ایران در سازمان میراث فرهنگی به ثبت رسید. وقتی مکانی در این سازمان به ثبت میرسد، وظیفه نگهداری آن با سازمان تخصصی یعنی میراث فرهنگی است. گورستان ظهیرالدوله زمانی پاتوق فرهنگی، اهالی ادب بود اما ظاهراً قرار است از آن ردی کمرنگ در کتابهای تاریخی معاصر داشتهباشیم. برای زنده نگهداشتن آن هیچ نهاد و سازمانی پیشقدم نمیشود، حتی ثبت آن به عنوان میراث فرهنگی هم ته ذهن این سازمان را برای زنده نگهداشتن این قبرستان قلقلک نمیدهد. تفکیک جنسیتی و محدودیتهای زمانی هم قرار است تیر خلاصی بر روح آنهایی باشد که لابلای بافت پوسیده تهران دنبال هویت فرهنگی و تاریخی و فکریشان هستند.
پایان پیام