علی سرابی و پژمان جمشیدی کارگردان و بازیگر نمایش «آنسوی آینه»، با حضور در برنامه «چشم شب روشن»، درباره تفاوت های بازیگری در حوزه تئاتر و سینما صحبت کردند.
به گزارش پایگاه خبری گلونی، ، برنامه «چشم شب روشن» با اجرای محمد صالح علاء میزبان علی سرابی و پژمان جمشیدی بود تا به همراه مهرداد رایانی مخصوص مجری بخش تئاتر، درباره بحث تعامل و تقابل بازیگری در حوزه تئاتر و سینما گفت و گو کنند. رایانی مخصوص، ابتدا با مطرح کردن این سؤال که آیا تقسیمبندی بازیگری در تئاتر و سینما به شکل کلاسهبندی شدهای وجود دارد یا نه، از علی سرابی و پژمان جمشیدی درخواست کرد که هریک رویکردشان را نسبت به این مبحث مهم که در سالهای اخیر چالشهای بسیاری همراه داشته است، تبیین و تشریح کنند. علی سرابی در ارتباط با این مبحث و تعامل و تقابل بازیگری در تئاتر و سینما گفت: «این مبحث چند سالی است در کشور ما باب شده. در خارج از ایران، سالهاست که درباره این مسئله صحبت میکنند و نظریههایی ارائه داده شده است، اما در یک نگاه کلی، بازیگری در مدیومهای مختلف، خصوصاً تئاتر و سینما، تفاوتی با هم ندارد. بازیگر باید بتواند نقشآفرینی کند و هرچقدر مدارجش بالاتر میرود، باید تحلیل فیلمنامه و نمایشنامه و تحلیل شخصیت و رفتارشناسی بلد باشد. یک بازیگر باید روی بیان، بدن، حس و فیزیکش کار کند. همه این ویژگیها است که یک بازیگر را میسازد. اما، در بخش تکنیکی، اختلاف این دو مقوله باهم مشخص ترمیشود. درواقع، در این بخش است که مشخص میشود وقتی جلوی دوربین سینما قرار میگیری چه رفتاری باید داشته باشی یا وقتی روی صحنه تئاتر قرار میگیری چگونه باید رفتار کنی. قطعاً بازیگری در سینما و تئاتر تمایزهایی با هم دارند. در سینما، دوربین مانند چشمی است که دارد تو را میبینید و مرکزی است که تو بهواسطه آن دیده میشوی. و آنچه در اختیار بازیگر است حس و تقطیع و تداوم آن است. یکی از ابتداییترین نکات هم، این است که بازیگر پلان و مدیوم را خوب بشناسد.» او در ادامه افزود: «چیزی که در تئاتر فرای سینما وجود دارد، این است که بازیگر باید بداند که در تئاتر، لنز و دوربین و دریچه ای وجود ندارد، تنها یک دریچه بسیار بزرگ و حدود ۶۰۰ نفر تماشاگر مقابل بازیگر هستند که مدام دارند به او نگاه میکنند. بازیگر باید برای تماشاگر در زوایای مختلف بازی کند و تداوم حسی داشته باشد. به نظرم اولین خصوصیت یک بازیگرِ تئاتر، بدن و بیانش است. او باید صدایش را به شکلی کاملا واضح، هم به تماشاگری که در فاصله یک متری او نشسته و هم به تماشاگری که ردیف آخر سالن و در فاصله ۷۰ متریاش نشسته، برساند.»
بازیگری تئاتر سختتر از سینماست
پژمان جمشیدی بازیگر نمایش «آنسوی آینه» که تاکنون تجربه حضور در ۱۳ نمایش در کارنامهاش ثبتشده است، در ادامه صحبتهای سرابی تأکید کرد: «من با صحبتهای علی سرابی درباره تفاوت بازیگری سینما و تئاتر موافق هستم و فکر میکنم مهمترین تفاوت بازیگری سینما و تئاتر، بازی جلوی لنز دوربین و بازی مقابل تماشاگر است. اما نکته مهمی که در تکمیل صحبتهای او باید بگویم این است که در سینما خیلیها مراقب هستند که تو یک بازی خوب از خودت ارائه دهی اما در تئاتر چنین اتفاقی برایت نمیافتد و کسی به تو کمک نخواهد کرد. در سینما صدای بازیگر بهواسطه صدابردار و صداگذار بالا و پایین و تنظیم میشود، ولی در تئاتر کسی برای بازیگر این کار را انجام نمیدهد و بازیگر خودش مسئول تنظیم صدایش است. من با نهایت احترامی که برای هر سه مدیوم (سینما، تئاتر و تلویزیون) قائل هستم اما اعتقاد دارم که بازی در تئاتر، مشکلتر از مدیومهای دیگر است. باوجود تمام سختیها، اما از تئاتر بیشتر لذت میبرم چون برایم مدیوم بسیار جذابی است.»
رایانی مخصوص در ادامه به انتقاد مهم تئاتریها در سالهای اخیر که به مخالفت حضور بازیگران سینما و تلویزیون در تئاتر اختصاص دارد پرداخت و از علی سرابی خواست تا دیدگاهش را بهعنوان هنرمندی که سالهاست در این عرصه فعالیت میکند، نسبت به این قضیه تشریح کند. سرابی در این رابطه گفت : «به نظرم حضور چهرههای سینما در تئاتر هم میتواند اتفاقِ مثبتی باشد و هم منفی. منفی ازاینجهت که باعث شده نگاه مالی و اقتصادی به تئاتر، حرف اول را بزند.کارگردانها و نویسندهها، عادت بیشتری پیدا کردند که از چهرههای تلویزیونی و سینمایی که مخاطبان بیشتری دارند استفاده کنند و تماشاگر را به سمت سالنهای تئاتر جذب کنند. این اتفاق روحیه تئاتر ایران را تضعیف کرده است. اولین ضعف، مختص به کار نویسندههای ما است، چون دیگر متون نوشته نمیشود و آنها ترجیح میدهند متون قدیمی که روی آن تسلط دارند با بازیگرهای چهره کار کنند. در این صورت، اتفاقی تئاتری هم نمیافتد؛ به دلیل اینکه بازیگرِ چهرهای که در سینما و تئاتر کارکرده، هرگز توانایی این را ندارد که استایل و بدن و بیانش شبیه یک بازیگر تئاتر باشد. بهطور مثال نمیتواند سه ساعت روی صحنه اصلی تئاتر شهر یا تالار وحدت بالا و پایین بپرد، در عمق و جلو بازی کند، انرژیاش را ذخیره کند، یک تیک بازی کند، بیانش لطمه نبیند و ۶۰ یا ۸۰ شب بتواند با همان بیان بازی کند. بنابراین از هاشف استفاده میکنند و در این صورت، ناخودآگاه تئاتر ارزشش پایین می آید. البته این به آن معنا نیست که من آدم سنتی در تئاتر هستم؛ نه، ازلحاظ تکنیکال استفاده از هاشف ایراد و ضعف ایجاد میکند و به تئاتر ما ضرر وارد میکند.»
بازیگر سینما توانایی یک بازیگر تئاتر را روی سن ندارد
سرابی در بخش دیگری از صحبتهایش تأکید کرد: «من با خیلی از بچههای سینما که اتفاقا از دوستانم هستند در تئاتر کار کردهام، اما آنها آداب، رفتار، تمرین درست و تمرکزی یک بازیگر تئاتر را ندارند. من تئاتری بازی کردم که در کنار من، بازیگرهای سینما نقش اصلی آن کار را بازی میکردند، اما من بهعنوان بازیگر از همبازی بودن با آنها در تئاتر اذیت میشدم چون مدام چیزهایی که از قبل با آنها کار شده بود را فراموش میکردند و استرس بازی مقابل تماشاگر، تمرکز آنها را از بین میبرد. به نظرم این اتفاق، یکی از نکات منفی حضور آنها در تئاتر است.»
او همچنین به عواقبِ دیگر حضور سینماییها در تئاتر پرداخت و یادآور شد: «یکی از عواقب دیگر حضور سینماییها در تئاتر، بیکار و کمکار شدن و درنهایت از بین رفتن بازیگرانی است که در تئاتر پرورش پیدا کردند. این اتفاقی است دردناک برای جامعه تئاتر. چون تئاتر شقه کامل هنر است. گویاترین نوع نمایش است و خیلی حرف میتواند برای گفتن داشته باشد ولی این اتفاق، دسترسی به این هدف را کمرنگ میکند.» سرابی در ادامه خاطرنشان کرد: «یادم است ۶ سال پیش کوچی از سوی بازیگران سینما به تئاتر اتفاق افتاد که تنها دلیل اصلی این موج، نزدیکی و پیوند به جامعه روشنفکری بود. البته اینیک نوع پز شده و به نفع تئاتر است.» سرابی همچنین به وجه مثبت حضور سینمایی ها در تئاتر پرداخت و اذعان داشت: « اولین اتفاق مثبت حضور سینمایی ها در تئاتر، که به شش سال پیش برمی گردد، تاسیس سالنهای بیشتر برای تئاتر بود. این اتفاق باعث شد تئاتر همهگیرتر شود. برفرض مثال اگر پژمان جمشیدی وارد تئاتر میشد چون مخاطبان زیادی داشت، آنها میآمدند تئاتر میدیدند و این باعث جذب مخاطبان زیادی به تئاتر میشد. چند سال پیش در یک کاری بازی میکردم که بازیگرانش از چهرههای مطرح سینما بودند، مخاطبی که به خاطر یکی از آن بازیگرها برای تماشای نمایش آمده بود، سمت من آمد و گفت آقا چقدر شما خوب بازی میکنید، من از این به بعد تئاترهای شما را هم میبینم. آن مخاطب هیچ نوع شناختی از من نداشت، اما این اتفاق باعث شد که یک نفر به جامعه تئاتر بین اضافه شود. این از محسنات حضور چهرههای سینمایی در تئاتر بود.»
فوتبال و هنر یعنی رقابت
پژمان جمشیدی ضمن موافقت با صحبتهای علی سرابی، از مخالفتش با بخشی از اظهارنظرهای او سخن گفت و تأکید کرد: «آقای سرابی به این موضوع اشاره کردند که حضور بازیگران سینما باعث بیکاری هنرمندان تئاتر شده است، اما آیا با ورود بازیگر غیر تئاتری و سینمایی به تئاتر، علی سرابی، سیامک صفری، رضا بهبودی و پانته آ بهرام بیکار شدند و از بین رفتند! هرکسی بهاندازه تواناییهایش رشد میکند و به این دلیل که مخاطب مردم هستند درنهایت هیچکس نمیتواند جای بازیگر دیگری را در تئاتر بگیرد. هیچ یک از بازیگران سینما، کاری که علی سرابی روی صحنه میکند را نمیتواند انجام دهد. من بیست سال فوتبال بازی کردم، سال ۶۹ اولین قرارداد ورزشیام را بستم و سال ۸۹ فوتبال را کنار گذاشتم. زمانی که بازیکن فوتبال بودم خیلی تمرین میکردم یعنی شاید یکی از آن دهنفری باشم که بیشتر از همه در فوتبال ایران تمرین کرد. اما درنهایت یک بازیکن مثل آندرانیک تیموریان در عرض شش ماه به فوتبال ایران معرفی شد و رفت جام جهانی و من نرفتم. فوتبال و هنر رقابت است. هرکسی بهتر است میرود جایگاه بالاتری. من اگر لیاقت داشته باشم میروم جایگاه بالاتر و اگر نداشته باشم در همان جایگاه خودم باقی میمانم. البته بازیگرهایی هم داشتیم که از سینما به تئاتر آمدند و دو کار بیشتر انجام ندادند و برای همیشه از تئاتر رفتند. این اتفاق به نفع تئاتر است یعنی به مردم ثابت میشود، تئاتر کار هرکسی نیست. صرفاً به خاطر داشتن اسم نمیتوانی تئاتر بازی کنی و کنار علی سرابی و سیامک صفری روی صحنه بروی، دوام بیاوری و خودت را نجات بدهی. بهعنوان عضو کوچکی که در این حرفه فعالیت دارم، از اینکه چهرههای بیشتری در تئاتر بیایند استقبال میکنم چون درنهایت معلوم میشود که چه کسی توانایی بیشتری دارد و چه کسی میتواند در این عرصه دوام بیاورد؛ نهفقط به خاطر تواناییهای بازیگری بلکه تحمل رنج و سختی که تئاتر بازی کردن دارد. من برخی مواقع خصوصاً در نمایشهای نخستم اشتباه زیاد میکردم، مثلاً قبل از اینکه بروم روی صحنه، پنج دقیقه مانده به شروع نمایش، فضای مجازی را چک میکردم و کامنت های منفی را میخواندم و این خیلی روی روحیهام اثر میگذاشت. آن اشتباهها باعث شد پختهتر شوم و یکی دو ساعت مانده به اجرا، دیگر سراغ چک کردن گوشیام نروم.»
او همچنین درباره انتقادهایی که نسبت به حضورش در تئاتر مطرح است گفت: «برای خودم هم هنوز سؤال است که دلیل مخالفت یکسری با من در تئاتر چیست! البته فکر میکنم خیلی از دوستانی که من را نقد میکنند و مخالفم هستند، اصلاً تئاتری هم از من ندیدهاند! نمیدانم دلیل مخالفتشان حضور من در تئاتر است یا بازیام در تئاتر! به نظرم این دو باید از هم تفکیک شوند چون من که بهزور وارد تئاتر نشدم که حالا بخواهند نسبت به من موضع بگیرند! من به درخواست پیمان قاسمخانی در سریال «پژمان» بازی کردم. آن سریال موردتوجه قرار گفت و بعد به من یک تئاتر از علی نرگس نژاد پیشنهاد شد و آن را بازی کردم. بلافاصله حسین پارسایی، ابراهیم پشت کوهی و محمد حاتمی پیشنهاد بازی در تئاترهایشان را دادند و من وارد این چرخه شدم. من برای مدتی سمت تصویر نرفتم. در تئاتر ماندم و تجربه کردم. و این تجربه چه در مقوله بازیگری و چه در مقوله زندگی، به من کمک زیادی کرد. من برای خودم هدفی دارم و قطعاً به هدفم خواهم رسید. حداقل تلاشم را هم انجام میدهم که وقتی پیر شدم و به گذشته زندگیام نگاه کردم، بدانم برای کارهایی که انجام دادم تلاش کردم.»
در ادامه، علی سرابی ضمن مخالفتش با بخشی از صحبتهای پژمان جمشیدی تصریح کرد: «پژمان جمشیدی در بخشی به این موضوع اشاره کرد که صحبتهای من در رابطه با بیکار ماندن بازیگران تئاتر به دلیل حضور چهرههای سینما منطقی نیست! ولی من میگویم منطقی است. پژمان به من نگاه نکند، من به کنار! من از خودم دفاع میکنم و میگویم بازیگر بسیار خوبی در تئاتر هستم. ولی خیلی از بازیگرها با آمدن چهرهها در حال فراموششدن هستند. اتفاقاتی دارد میافتد که برایم خیلی عجیب است! مثلاً چند وقت پیش کاری اجرا شد که دوبلورهای قدیمی و جدید صداوسیما را روی صحنه آورده بودند و این برایم خیلی عجیب بود.»
چه ایرادی دارد یک فوتبالیست هم بازیگر باشد!
سرابی در ادامه درباره اعتراضها و انتقادهایی که نسبت به پژمان جمشیدی در تئاتر مطرح است، تأکید کرد: «من مرتب دارم حرفوحدیثهایی راجع به پژمان میشنوم. مثلا چند روز پیش یکی از بازیگرهای خوشچهره سینما در مصاحبهای گفته بود که پژمان جمشیدی بسیار شیرین است ولی بازیگری مقوله دیگری است! خب، آن آقا که تجربه و دانشی در بازیگری ندارد! خودش هم مانکن بوده که بازیگر شده. این حرفوحدیثها عجیب است. من تخصصم بازیگری است، رشتهام بازیگری بوده و نزدیک به ۱۷ سال است که دارم در این حرفه فعالیت میکنم. بازیگران زیادی در عرصه سینما داریم که شغلشان چیز دیگری است. یکی کارش پوشاک بوده، آنیکی کار جواهرات انجام میداده و یکی هم مغازه ساعتفروشی داشته. اما آیا واقعاً کسی آمد که بگوید آقا شما که در کار پوشاک بودی چرا بازیگر شدی! برو پوشاکت را بفروش. برایم عجیب است راجع به کسی که ورزشکار است و میآید کار هنری انجام می دهد مدام میگویند آقا برو فوتبالت را بازی کن! چرا آمدی کار بازیگری میکنی! این اتفاق در تمام دنیا رایج است. ما بازیگران خیلی معروفی در دنیا داریم که قبلاً ورزشکارهای معروفی بودند، مدال المپیک داشتند و آمدند بازیگر شدند و در بازیگری اتفاقی را رقم زدند. اما این حجم از اعتراض را نسبت به پژمان جمشیدی نمیفهمم. این اعتراضها، تنها یک دلیل میتواند داشته باشد آنهم عدم اطلاعات یا سواد کافی است. زمانی که اینها نباشد اعتراض شروع میشود.»
او همچنین درباره انتخاب این بازیگر در نمایش «آنسوی آینه» که این روزها در سالن شهرزاد روی صحنه است گفت: «اوایل سال جاری یک پروژهای را کار کردم به اسم «دی روز»، که در پنج شب متوالی در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه رفت. برای این کار پنج متن از متون برجسته تئاتری خودمان را در دهه ۸۰ انتخاب کردم؛ پنج متن از بهرام بیضایی، علیرضا نادری، محمد یعقوبی و… که در آن دهه خیلی سروصدا به پا کرد. ۴۳ نفر از بهترین بازیگران تئاتر و سینما در این کار با من همکاری کردند که هرکدامشان یکی از متنها را خوانش و اجرا میکردند. اما تقریباً ۷ روز مانده به اجرای یکی از آثار که کار محمد یعقوبی بود به نام «یک دقیقه سکوت»، یکی از بازیگران اصلی کار که اتفاقاً بازیگری است که در تئاتر متولدشده مشکلی برایش پیش آمد و نتوانست در کار حضور پیدا کند. در آنیک هفته خیلی روی این موضوع فکر کردم که چهکار کنم که به اجرایم ضربه نخورد. دستیارم پیشنهاد کرد که پژمان جمشیدی خیلی به این نقش نزدیک است. به پژمان پیشنهاد دادم، آمد و ظرف یک هفته بسیار منظم و دقیق و آن تایم، کارش را انجام داد. پژمان حرفشنوی بسیاری داشت و وقتی در آن کار بازی کرد، به نظرم آمد که بازیگر خوبی است و میتواند آینده روشنی در تئاتر داشته باشد. الان ۲۰ و ۳۰ درصد توانایی دارد ولی اگر ممارست داشته باشد میتواند به یک بازیگر خوب تئاتری تبدیل شود. حضور او در آن پروژه آنقدر نجاتبخش بود که به خودم قول دادم که در یک کار دیگر از پژمان درخواست کنم که در کنارمان باشد و در نمایش «آنسوی آینه» این کار را انجام دادم.»
علی سرابی که این روزها همزمان در دو نمایش «آنسوی آینه» (بهعنوان کارگردان و بازیگر) و «خشم و هیاهو» (بهعنوان بازیگر) فعالیت دارد، درباره فعالیت ها و دغدغه های متعدد هنری اش افزود: «تاکنون علاوه بر بازیگری، دغدغههای کارهای دیگری را مثل عکاسی، کارگردانی، بازیگردانی و… داشتهام. در مجموعه «کلاه قرمزی» کار صداپیشگی شخصیتهای گابی و قوچی را انجام داده ام. لازم است از آنتن زنده این برنامه استفاده کنم و درباره سری جدید این مجموعه همصحبت کوتاهی کنم. امیدوارم این مجموعه هر چه زودتر پخش شود و سازمان صداوسیما مشکل عدم پخش این سریال را حل کند. به نظرم سری آخر این مجموعه که قرار بود عید امسال پخش شود، یکی از بهترین مجموعههای «کلاه قرمزی» است. من امسال برخلاف سالهای گذشته، حضور پررنگتری در این مجموعه داشتم اما از شانس بدم، با یکسری اختلافات مواجه شدیم و درنهایت این مجموعه پخش نشد.»
پایان پیام