پایگاه خبری گلونی، محمدسعید اکبری: «قاتل اهلی» آخرین ساخته مسعود کیمیایی، فیلمی که با حواشی زیادی در سیوپنجمین جشنواره فیلم فجر به اکران درآمد تا باز هم مسعود کیمیایی و حاشیههایش جشنواره فیلم فجر را خبرسازتر کنند و موافقان و مخالفان با صحبتها یا نوشتههایشان به نقد و بررسی این فیلم بپردازند.
فارغ از نمایش فیلم در فستیوال فجر و اتفاقات پیرامونش قاتل اهلى حتی نتوانست انتظارات مخاطبین مسعود کیمیایى را برآورده کند. نداشتن فیلمنامهای قوى و منسجم از نقاط ضعفِ آشکار فیلم است و تماشاگر با دیالوگهاى بىربطِ متواتر در طول فیلم این موضوع را به وضوح درک مىکند.
مسعود کیمیایی در منصب کارگردان نتوانسته بازى درخوری از بازیگران بگیرد و با وجود بازیگرِ با تجربه و کاربلدی همچون پرویز پرستویى در نقشِ یکِ فیلم به نام دکتر سروش ، ما بازى شایسته و قابل قبولى از ایشان نمىبینیم. ژستهاى ساختگی و واکنشهاى نامناسبِ این کاراکتر در فیلم کاملاً مشهود است البته ناتوانى کارگردان در بازی گرفتن فقط به همین نقش دکتر سروش ختم نمىشود و شما بازی چشمگیرى از سایر بازیگران هم نمىبینید و این درماندگی در بازى گرفتن در کاراکتر بهمن با نقش آفرینى پولاد کیمیایى به اوج خودش میرسد. نقشى که به نظر بسیارى از منتقدان سینما بهتر بود حذف شود یا دست کم شخصی به جز پولاد کیمیایی آن رُل را بازى کند تا اینچنین میان بیننده و شخصیت بهمن شکاف ایجاد نشود.
طراحی بعضی از صحنهها به کثرت ضعیف و گسسته است و از کیفت فیلم تا حد ممکن کاسته است. دعواهای تصنعی در ابتدای فیلم تا حضور تماشاگر نماهای غیر واقعی در کنسرت بهمن، خبر از آشفتگی و شلختگی قابل ملاحظهای میدهد و ارتباط تماشاچی را با فیلم به شدت متزلزل کرده است . البته تدوین یا همان کارگردانی دوم هم سهم مهمی در مخدوش شدن ارتباط بیننده با فیلم دارد هر جا که مخاطب میتوانست کمی با فیلم درگیر شود و این قرابت کمی معنا پیدا کند پولاد کیمیایی و آواز خواندنش روی پرده نقش میبست و این پیوستگی را در هم میشکست تا پازل پاشیدگی فیلم تکمیلتر شود.
به گمان من اغراق بیش از اندازه در اثبات شخصیت بهمن، مخاطب را خسته و کسل میکند و حتا متن فیلم را به حاشیهای ژرف برده است. قاتل اهلی با تمام کمی و کاستیهایش ساخته کسی است که خیلیها او را تاریخ معاصر سینما میدانند و کارنامه ایشان را بخشی از شناسنامه سینمای ایران اما قطعاً قرار نیست مسعود کیمیایی برای همیشه فیلمساز درجه یک سینما بماند و آثارش همواره مورد تحسین قرار گیرد. سینمای امروز مسعود کیمیایی، سینمای دهه ی پنجاه و شصت است برای همین نمیتواند جذب مخاطب کند و فیلمیهای مانند «گوزنها» یا «دندان مار» را برای مخاطبینِ امروزِ سینمایش بسازد.
پایان پیام