پایگاه خبری گلونی، معین بادپا: در خبرها آمده است که بوی بد زبالهها زندگی را در جنوب کهریزک مختل کرده است؛ و ما در همان حال که داریم این خبر را مینویسیم و میخوانیم و میشنویم، همچنان انواع زبالههای تر و خشک و پلاستیک و فلز و شیشه و غذا رو در کنار هم میاندازیم. و اصلاً هم برامون مهم نیست اینها باید جدا بشه.
به نظرم یک راهکار خوب این هست که ما به صورت دورهای افراد رو مجبور کنیم برن در کنار این مناطق محل دپو یا دفن زباله زندگی کنن. اینطوری شاید، قول نمیدما، شاید کمی برامون این موضوع مهم بشه. چون ما آدم داریم که وقتی بهش میگی مثلاً کاغذهای باطله رو جدا میکنی یا نه؟! میگه « من که مصرفی ندارم، اصلاً توی خونهی ما کاغذ باطلهای نیست! » راست هم میگه، رسید بانکی، کارت بازرگانی، تراکت تبلیغاتی، جعبهی دستمال کاغذی، کاغذ آدامس، جعبههای دارو، روزنامه، جعبههای کاغذی خوراکیها، کاغذ راهنمای محصولات و صدها مورد دیگه فقط توی خونهی ما پیدا میشه. اصلاً اونها نمیدونن اینها چیه.
فقط اگر خواستید آدمها رو ببرید اونجا، بهشون ماسک ندید . اتفاقاً با چوب کبریت، بینیهاشون رو باز نگه دارید تا موقعی که نفس میکشن، با اعماق وجودشون اون فضا رو درک کنن. یعنی اگه بشه تشخیص داد این خانوادههایی که زبالههاشون رو تفکیک نمیکنن ، ماهیانه امتیاز منفی میگرفتن و اگه به میزان مشخصی میرسید اعزام میشدن اونجا خیلی خوب بود. بعد اینها باید اونجا که میرن زباله ها رو تفکیک کنن. مثلاً به میزان ده برابر حجمی که در خونهشون جدا نکردند رو جدا کنند. ولی چون این جابجاییها شاید سخت باشه، میشه به همسایهها گفت از این بعد زبالههاشون رو ببرن بدن به این خانوادهها اونها ببرن سرکوچه. اتفاقاً این شیوه از قدیم هم رایج بوده. یعنی آدمهایی داشتیم و داریم که فاصله خونهشون تا سطل زباله کمتر از در خونه همسایه بوده، ولی میبردن میگذاشتن پشت در خونه همسایهشون. هیچ وقت هم متوجه نشدیم چرا؟! به هر حال یک قولهایی داده شده که اوضاع اونجا خوب میشه. ما هم به زبالهها گفتیم کمتر بو بدین، قول دادن، ولی گوش نمیدن، هنوز بو میدن.
این روایت را با صدای معین بادپا بشنوید:
پخش از رادیو جوان
برنامه پینوشت
پایان پیام