پایگاه خبری گلونی، انوشه میرمجلسی: پوریا آذربایجانی در «جشن دلتنگی» دست روی موضوعی گذاشته که گره کور این ایام است. او در این فیلم، با روایتهایی موازی به موضوع «تنهایی» اشاره میکند که با ظهور فضای مجازی، عمیقتر و تلختر شده است.
فیلم اگرچه در بیان پیام فیلم کمی خام عمل می کند، اما تلاش ارزشمندی است برای به تصویر کشاندن جریان ناقص زندگی و کیفیت پایین آن.
شخصیتهای «جشن دلتنگی» ملموس و آشنا هستند؛ چه آن کسی که مدام در بند عکس گرفتن از غذاست، چه کسی که دلش برای عشق سالهای دور همچنان میتپد، چه کسی که هوای قرارهای عاشقانه دونفره بیموبایل میکند. همگی از جنس آدمهای دور و برمان هستند، با همان میزان سرگشتگی و تنهایی و حرفهای نگفته.
بازی محسن کیایی در نقشی متفاوت از آنچه تاکنون از او دیدهایم، از نقاط قوت فیلم محسوب میشود.
پوریا آذربایجانی سعی دارد پیامهای مختلفی را به مخاطب منتقل کند و شاید این موضوع دلیل اصلی بهم ریختگی فیلم در برخی لحظات باشد، بمباران مخاطب با موقعیتهای متنوع، پیامهای درهم و گاه شعارگونه، شخصیتهای بلاتکلیف و… همگی از جمله مواردی هستند که مخاطب در پایان فیلم با تلخی به تیتراژ خیره میشود و منتظر میماند تا یکی از دهها قاب فیلم در ذهنش حک شود.
«جشن دلتنگی» میتواند فیلم اجتماعی دغدغهمندی باشد اگر از شر خردهروایتهای سرگردان و شخصیتهای بیهدف خلاص شود. به طور مثال زوج چینی در فیلم حامل چه روایتی هستند که مرگ یکی از آنها به ثبت پیام منجر شود؟
«جشن دلتنگی» را اگر از حیث پیام و دغدغه بسنجیم، فیلم ارزشمندی است. قصهای که برای به ثمر نشستن و موفقیت در اکران، نیاز به حرکت طولی مهمی دارد.
پایان پیام