نمایش «یک خاکستری کم‌رنگ» پایبندی به متن اصلی آثار بکت است

به بهانه اجرای نمایش یک خاکستری کم‌رنگ نوشته ساموئل بکت در سی و ششم جشنواره تئاتر فجر – سالن استاد مشایخی گفتگویی با مهسا لطیفی خواه و شاهین چگینی کارگردانان جوان نمایش انجام‌گرفته است.

به گزارش پایگاه خبری گلونی، نمایش تریلوژی ” یک خاکستری کم‌رنگ ” که چشم‌اندازی است به آثار متأخر ساموئل بکت نویسنده شهیر ایرلندی به کارگردانی مشترک شاهین چگینی و مهسا لطیفی خواه برشی است از سه نمایش متاخر سامویل بکت بنامهای ” صدای پا “، ” کوارتت ۱+۲ ” و ” آن هنگام ” که به نمایشهای ارواح معروف هستند، با تصاویری از جنگ جهانی دوم و یورش تانکها به خانه های مردم و بمباران شهرها و کشتار سربازان و انفجار بمب اتم شروع وبا زمزمه های مردی میانسال که با موهایی پریشان تنها بر روی صندلی راکش نشسته و زمزمه هایی نا مفهوم به چندین زبان که گاه الفاظی چون گندمزار و رودخانه، جاده مالرو و زمزمه های عاشقانه و غیره بزبان میاورد، پایان می‌یابد.

نمایش دراپیزود اول داستان دختری را به نمایش میگذارد که در رویا رویی با کودکی خود و بزرگسالیش دچار سرگشتگی و پریشانی شده و با مواجهه با صداهای نوزادی، کودکی، صدای پیرمادرش، قطرات اب و نفس های عمیق که بصورت نریشن در صحنه پخش میشود، دچار بی هویتی گشته و به پایان میرسد. در اپیزود دوم ما شاهد چهار انسان سیاه پوش با گریمی سرد که نشان دهنده هیچگونه هویتی و جنسیتی نیست مواجهیم که حول یک مکعب نورانی حرکاتی چرخشی و منظم و ریاضی وار با پیروی کردن از الگویی و قوانین فیثاغورث حول حوضچه- مکعب نورانی – بمدت بیست دقیقه بدون وقفه بصورت تکرار بهمراه موسیقی کامپیوتری میچرخند و باحرکاتی دورار به سمت آن و دوری گرفتن از افتادن از آن، باتمام میرسد. در اپیزود سوم تماشاچی شاهد داستان پیرمردی است که برصندلی انتهایی صحنه نشسته و داستان زندیگش را از زمان جوانی و میانسالی و پیری بصورت نریشن هایی با زبانهای مختلف فارسی و انگلیسی و فرانسوی و آلمانی که هر کدام گوشه ای از خاطرات روزگار گذشته او در مکانهای مختلفی را باز گو میکنند ودر پایان شاهد آمدن مرگشش است.

کارگردانان جوان و خوش ذوق نمایش ” یک خاکستری کم‌رنگ ” سعی کرده اند با ایجاد فضاهایی خالی در صحنه و نبودن گفتمان بین بازیگران و تاکید کردن به نریشن‌ها بجای دیالوگ در سه اپیزود و میزانسن های تکرای و کاملا خطی و استفاده از نورپردازی سیاه و خاکستری و موسیقی یکنواخت و کامپیوتری، تماشاچی را با فضای نمایش های بکت آشنا و به خالق اثر تا حدود زیادی وفادار بمانند.

 چقدر در اجرای این نمایش به ساموئل بکت وفادار موندین؟
لطیفی خواه: آثار بکت به اندازه ی کافی در ایران و جهان معرفی شده است و تمرکز ما بیشتر بر روی آثار متاخر ایشان است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، آثاری که به نمایشنامه های ارواح معروف است که به لحاظ محتوا با آثار قبلی ایشان یکسان است اما از نظر فرمی تفاوت های ویژه ای دارد.
چگینی: درخصوص عدم شناخت بکت باید عرض کنم که به این شکل نیست که بکت ناشناخته باشه، به هرحال بکت یکی از تاثیر گذارترین نویسندگان قرن بیستم هست ولی نکته مهم سختی درک و تفسیر آثار بکت هست که کمتر کسی راضی به اجرا آثارش میشود واین شاید نوعی مهجوریت برای آثار او به همراه داشته باشد.
لطیفی خواه: در نمایش کوارتت- اپیزود دوم – و آن هنگام- اپیزود سوم – کاملا اجرا با متن مطابق است. ولی در شیوه ی اجرایی تفاوت های اندکی قائل شده ایم.
چگینی: در شیوه اجرا سعی بر نوآوری در فضاسازی داشتیم ولی در وفاداری به متن تقریبا میتوان گفت که عمده نوشته بکت به اجرا دراومد. چرا که اساسا بکت در نمایشنامه هایش به گونه ایی عمل میکند گویی خود اثر را هم کارگردانی میکند ولی در واقع آنچه اهمیت پیدا میکند خلاقیت کارگردان در ساخت فضا است به معنای اتمسفر اثر که باید توسط کارگردان خلق شود و در اجرای هر سه این نمایش ها سعی در پایبندی به متن اصلی بود در فضایی ساخته شده مناسب با ایده مورد نظر متن بوده است.

چه پتانسیلی رو در آثارساموئل بکت دیدین که آن را برای اجرا انتخاب کردین؟
لطفی خواه: بکت جهانی رو به تصویر می کشد که بشر امروز پس از جنگ جهانی دوم تا کنون به آن سو حرکت می کند چون به روزمرگی و بی هدفی دچار شده است که ادعای هدفمند بودن دارد غافل از آنکه تمام تلاش او در گرو چرخه ی تکرار است و متفکرانی چون بکت بهترین راه حل را در هیچ کار نکردن می دانند
چگینی: ارتباطی که بین نسل امروز و نگرش بکت هست منو رو وا داشت تا آثار ایشون را به روی پرده ببرم.

 مکعب نورانی در وسط صحنه اپیزود دوم که بازیگران نزدیک به بیست دقیقه دورش میچرخند نماد چیست؟
لطفی خواه: برداشت هر کسی از این مکعب متفاوت است اما همه ی ما در روزمرگی خود در جستجوی مدینه ی فاضله ای هستیم و به دنبال هدفی مشخص که هیچ پایانی ندارد باز هم به نقطه ی آغاز باز می گردیم.

چرا خلاقیت در میزانسن و دیگر عوامل اجرایی کمتر دیده شده؟
لطیفی خواه بکت: به نظر من کم نیست چون هدف من از اجرای این متن دقیقن ارائه ی فضای موجود در نمایشنامه و تزریق اندیشه ی بکت به صورت کامل بود.
چگینی: بحث خلاقیت همانطور که عرض کردم برای کارگردان آثار بکت ساخت اتمسفراجرا است مناسب با کانسپت متن میزانسن ها مخصوصا در آثار متاخر بکت تقریبا تعریف شده اند و دست کارگردان در اینجا خالی است و بکت از کارگردان آثارش چیزی بیشتر از خلق میزانسن طلب میکند و همین است که کارگردانی آثارش نگاهی متفاوت را میطلبد.

 آیا مبحث عبثگرایی در آثار بکت وجود دارد؟
لطیفی خواه: هدف بکت در متون متاخر خود ایجاد فضای ذهنی شخصیت بر صحنه و تقابل زوال دنیای آن با دنیای تماشاچی است و بهترین راه نمایش گفتگوی ذهنی شخصیت نریشن است.
چگینی: خیر! در خصوص بکت هم نمیتوان اصطلاح عبثگرایی را مطرح کرد، من بکت را نویسنده ایی به شدت متعهد میدانم که به هیچ روی برچسبی نظیر عبث گرا، یا پوچ گرا برایش مناسب نیست اگر نگاه عمیقی به نوشته هاش شود کاملا متوجه خواهیم شد که او اتفاقا در پی امید است و بسیار متعهدانه نسبت به نوع بشر نگاه میکند و این حجم تلاش او را نمیتوان صرفا چیزی برای بیان هیچی دانست، غایت برای بکت بسیار فراتر از عبث بودن و هیچ بودن است.

هدف شما در ارائه نمایش به مخاطبین چیست و چه میخواستید به تماشاچی القا کنید؟
لطیفی خواه: در ایران تمرکز تماشاگرانی که حتی بکت می خوانند و کارگردانان تاتر بیشتر بر روی آثار شناخته شده تر او مانند در انتظار گودو و آخر بازی است و تلاش ما معرفی آثار کمتر خوانده شده و دیده نشده ی وی بوده است و وجود تکرار در زنگی های ما که کاملا از آن بی خبریم.

 چرا در اجرای شما در قسمتهایی از نریشن ها از سوم شخص استفاده شده است؟
البته در متن آنگاه روایت دوم شخص است که به جهان شخصیت ها رازآمیز بودن را تلقین میکند که نمونه بارزش را در رمان آئورا اثر فوئنتس میبینیم که خود همین رمان نمودار زوال تدریجی و سکون خانه ای غمزده است و اساسا روایت سوم شخص بوجود آورنده فاصله بین تماشاچی و راوی است تا زمان کافی را به جهان پرداخته ذهن خود بدهد.

 مهمترین سوالی که ذهنتان را درگیرکرده چیست؟
خیلی دوست دارم راجع به ابدیت از خود سوال کنم اما به قول امیل سیوران ابدیت واژه هولناکی است که نمیدانم چگونه آن را بر زبان میاوریم بدون آنکه از ترس قالب تهی کنیم و نه میتوان گفت بکت ابدیت را کاملا نفی میکند و نه میتوان گفت ابدیت را امری مطلق میداند بلکه او با دید شکاکانه به این موضوع مینگرد دیدگاهی پرسش گر و کنجکاو که با بی رحمی همه چیز را نفی میکند و در بستر زمان سعی در قرار دادن هرچیز سر جای درست خود است
چگینی: بیشترین چیزی که ذهن مرا به خود مشغول میکند مسئله مرگ است.

 به نظر شما بکت از چه چیزی در زندگی بیشتر رنج میکشید؟
لطیفی خواه: تکرار، تکرار، تکرار که در زندگی همه وجود دارد و مساله ی اساسی شهامت مواجهه با آن است؛ زیرا به قول ” مارکی دو ساد ” فیلسوف متاخر از زمان بکت باید در همه چیز شک کرد به جز خود شک صحبت فقط از قشر خاصی از طبقات جامعه نیست در جهان بکت زوال تکرار و نیستی عضو لاینفک حیات است اما چیزی که در جوانان امروز تکرار شونده است باور ها و برداشت های غلط نسبت به این مفاهیم است آنها امروزه روح خود را مواجهه با این مفاهیم عریان و خالص نکرده اند به قولی به عدم و هیچ باور داشتن با نقش بازی کردن برای آن متفاوت است.

مختصری درباره کارگردانان نمایش:

مهسا لطیفی خواه کارشناس ارشد کارگردانی، کارگردانی نمایشنامه ی یک شب دیگر بمان سیلیویا در جشنواره تبریز ٨٩ و دستیار و برنامه ریز نمایش از کسی که دیگر نیست جشنواره دانشجویی تهران ٨٩ و کارگردانی نمایش دانه های انار ٩١ و دستیار و برنامه ریز نمایش زندگی در تاتر تهران ٩٣
شاهین چگینی فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد در رشته معماری و همچنین فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد در رشته کارگردانی تئاتر و رییس انجمن صنفی تماشاخانه های ایران و همچنین مدیر مرکز آفرینش های هنر تاتر ” مان ” است.
بازیگران: پریا مرندیز – عرفان کریمخوان زند – نرگس سعیدی نژاد – امیربهادر کریمی – هانیه مفلح – سیامک احمدی
موسیقی: حمزه مهتدی- لباس: نرگس سعیدی نژاد- افکت: فرید حسینی- مدیر صحنه: علی داغ کارزان – طراح پوستر: آیه حیدری

پایان پیام

گفت وگو از کامبیز جهانگیری بابادی

کد خبر : 75118 ساعت خبر : 7:34 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=75118
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات